پاسخ اجمالی:
از مسائل مهم كه بايد آن را جزو اركان تأثير قرآن در قلوب دانست «اخلاص در قرائت» است، اگر عملى بدون آن صورت گيرد، بى ارزش و از درجه اعتبار خالى است. اخلاص، روح عبادت و رأس المال تجارت هاى اخروى است. اگر قرائت قرآن براى اغراض غير الهى مثل اينكه مردم خوششان آيد، يا به اين وسيله دكّانى باز كرده و قصد پول به جيب زدن داشته باشد، ثواب ندارد بلكه عقاب دارد ...
پاسخ تفصیلی:
از مسائل مهم كه بايد آن را جزو اركان تأثير قرآن در قلوب دانست «اخلاص در قرائت» است، اگر عملى بدون آن صورت گيرد، بى ارزش و از درجه اعتبار خالى است. اخلاص، روح عبادت و رأس المال تجارت هاى اخروى است. اگر قرائت قرآن براى اغراض غير الهى مثل اينكه مردم خوششان آيد، يا به اين وسيله دكّانى باز كرده و قصد پول به جيب زدن داشته باشد، ثواب ندارد بلكه عقاب دارد. از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه از پدرش و او از پدرانش نقل كرده كه: «مَنْ قَرَأ القُرآنَ يَاكُلُ بِهِ النَّاسُ جَاءَ يَومَ القِيَامَةِ وَ وَجهُهُ عَظمٌ لَا لَحمٌ فِيهِ»(1)؛ (كسى كه قرائت قرآن كند براى استفاده از مردم، در روز قيامت مى آيد در حالى كه صورت او استخوانى بدون گوشت است). در واقع چنين شخصى كه فكر مى كند مال مردم را با قرآن مى خورد كه در حقيقت خود را مى خورد و در روز قيامت كه باطن هر چيز آشكار مي شود خواهد ديد كه گوشت صورت خود را مى خورده است. خدا نكند قاريانى كه بر سر مقابر و در مجالس فاتحه قرائت قرآن مى كنند، براى كسب پول باشد. بايد قصد را خالص كنند، و قصد پول به جيب زدن نداشته باشند، نبايد پولى را هم كه بانى ها به آنها مى دهند، در عوض قرآن خواندن قبول كنند، خدا نكند آنها كه مى بينند آواز خوش دارند، و اگر در چنين مجالسى قرآن بخوانند خوب استفاده مى كنند، به اين نيّت قرآن بخوانند خدا نكند اين عمل را براى خود شغل كنند و دست از كار و كسب مفيد بكشند.
بايد اداره اى در اين نظام اسلامى مسئول نظارت بر كار چنين افرادى باشد، تا قرآن را به عنوان دكّانى مورد استفاده قرار ندهند، و خدا نكند بعضى از اينها متدين هم نباشند. بى مناسبت نيست اين نكته را هم متذكّر شوم كه شبيه چنين تعبيرى كه نسبت به قرآن است نسبت به روايات ائمه و احكام الهى هم هست. مرحوم محدث نورى(ره) در كتاب «لؤلؤ و مرجان» كه براى آداب اهل منبر نوشته (و براى همه اهل منبر خواندن آن از واجبات است) چنين گويد: «شيخ معظم كلينى در «كافى» روايت كرده از حضرت امام محمد باقر(عليه السلام) كه فرمود به ابى النعمان در ضمن وصايا كه به او كردند: «وَ لَاتَستَاكِلِ النَّاسَ بِنَا فَتَفْتَقِرَ»؛ (مخور مال مردم را به سبب و وسيله ما كه فقير خواهى شد) و ظاهراً مراد، فقر در دنيا و آخرت هر دو باشد...» و شيخ مفيد اين خبر را در «اَمالى» روايت كرده كه: «يَا اَبَاالنُّعمَانِ لَاتَستَاكِل بِنَا النّاسُ فَلَايَزِيدَكَ اللهُ بِذَلِكَ اِلَّا فَقراً»؛ (مال مردم را به وسيله ما مخور كه خداى تعالى براي تو نيفزايد به اين كسبت جز فقر و پريشانى را) و شيخ كشى در رجال خود روايت كرده از قاسم بن عوف كه امام زين العابدين(عليه السلام) به او فرمودند: «وَ اِيّاكَ اَن تَسْتَاكِلَ بِنَا فَيَزِيدَكَ اللهُ فَقراً»... مرحوم آخوند ملامحمد صالح مازندرانى و غير او در شرح اين كلام... چنين ذكر كردند كه: «مراد كسى است كه علم را آلت قرار مى دهد از براى خوردن اموال مردم و آن را سرمايه مى كند كه با آن كسب كند و وسعت دهد در معاش خود».(2)
در جاى ديگر چنين گويد: ثقة الاسلام كلينى در «جامع كافى» در باب «المستاكل بعلمه و المباهى به» روايت نموده امام صادق(عليه السلام) كه فرمود: «مَنْ اَرَادَ الحَدِيثَ لِمَنفَعَةِ الدُّنيَا لَم يَكُن لَهُ فِى الآخِرَةِ نَصِيبٌ وَ مَنْ اَرَادَ بِهِ الآخِرَةَ اَعطَاهُ اللهُ خَيرَ الدُّنيَا وَ الآخِرَةَ»؛ (هر كس قصد كند از حديث يعنى از ياد گرفتن و نقل آن از براى ديگران، منفعت دنيوى را، كه بوسيله آن مالى بدست آرد، براى او در آخرت حظ و نصيبى نخواهد بود و هر كه قصد كند از تعليم و تعلّم آن، خير آخرت را، خداوند به او عطا مى فرمايد خير دنيا و آخرت را).
و نيز فقره اول را در آنجا از آن جناب به سند ديگر روايت كرده و شيخ فقيه محمد بن ادريس حلّى در كتاب «سرائر» از كتاب ابى القاسم جعفر بن محمد بن قولويه نقل كرده كه او از جناب ابوذر روايت كرده كه فرمود: «مَنْ تَعَلَّمَ عِلْماً مِنْ عِلْمِ الْآخِرَةِ لِيُرِيدَ بِهِ عَرَضاً مِنْ عَرَضِ الدُّنْيَا لَمْ يَجِدْ رِيحَ الْجَنَّة»؛ (هر كه بياموزد علمى از علوم آخرت را و غرض او از آن ياد گرفتن، تحصيل متاعى باشد از متاع هاى دنيا، بوى بهشت را احساس نخواهد كرد) و شيخ ابن ابى جمهور احسائى در كتاب «عوالى اللئالى» روايت كرده از اميرالمؤمنين(عليه السلام) كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «مَنْ اَخَذَ العِلمَ مِنْ اَهلِهِ وَ عَمِلَ بِهِ نَجَى وَ مَن اَرَادَ بِهِ الدُّنيَا فَهُوَ حَظٌّهُ»؛ (هر كس بستاند علم را از اهلش و به آن عمل كند نجات يافته، و هر كه قصد كند به آن تحصيل دنيا را پس بهره او از آن علم همان است كه قصد كرده و تحصيل نموده است)؛ يعنى ديگر از آخرت حظ و نصيبى ندارد و سليم بن قيس هلالى از اصحاب اميرالمؤمنين(عليه السلام) همين مضمون را در كتاب خود از آن جناب با زيادتى نقل كرده كه: «وَ مَن اَرَادَ بِهِ الدُّنيَا هَلَكَ وَ هُوَ حَظّهُ» و حاصل زيادتى آنكه علاوه بر نداشتن نصيبى در آخرت هلاك نيز شده، به جهت اين معامله كه علم دين داده و مال دنيا گرفته است و بر اين مضمون اخبار بسيار است.(3)
مبلّغين دينى و روضه خوانها نبايد در مقابل گفتن احكام و روضه خواندن قصد پول گرفتن داشته باشند، بايد قصد را خالص كرده و براى رضاى خداى متعال كار كنند، البته مردم بايد بدانند مبلغين شيعه مانند مبلغين و علماء اهل تسنّن وابسته به مراكز دولتى نبوده و نيستند، و بايد خود، آنها را تأمين كنند و بالاخره بايد زندگى آنها اداره شود.
در روايت امام پنجم، قاريان قرآن را به سه دسته تقسيم مى كنند: «عن ابى جعفر(علیه السلام) قال: قُرَّاءُ الْقُرْآنِ ثَلَاثَةٌ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَاتَّخَذَهُ بِضَاعَةً وَ اسْتَدَرَّ بِهِ الْمُلُوكَ وَ اسْتَطَالَ بِهِ عَلَى النَّاسِ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَحَفِظَ حُرُوفَهُ وَ ضَيَّعَ حُدُودَهُ وَ أَقَامَهُ إِقَامَةَ الْقِدْحِ- فَلَا كَثَّرَ اللَّهُ هَؤُلَاءِ مِنْ حَمَلَةِ الْقُرْآنِ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَوَضَعَ دَوَاءَ الْقُرْآنِ عَلَى دَاءِ قَلْبِهِ فَأَسْهَرَ بِهِ لَيْلَهُ وَ أَظْمَأَ بِهِ نَهَارَهُ وَ قَامَ بِهِ فِي مَسَاجِدِهِ وَ تَجَافَى بِهِ عَنْ فِرَاشِهِ فَبِأُولَئِكَ يَدْفَعُ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْبَلَاءَ وَ بِأُولَئِكَ يُدِيلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ بِأُولَئِكَ يُنَزِّلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْغَيْثَ مِنَ السَّمَاءِ فَوَ اللَّهِ لَهَؤُلَاءِ فِي قُرَّاءِ الْقُرْآنِ أَعَزُّ مِنَ الْكِبْرِيتِ الْأَحْمَرِ»(4)؛ (قرآن خوانان سه گروه اند: يكى آنكه قرآن خواند و آن را سرمايه كسب خود كند و پادشاهان را با آن بدوشد و به مردم بزرگى بفروشد، ديگر مردى است كه قرآن را بخواند و حدود آن را نگهدارى كند ولى حدود آن را ضايع سازد و آن را چون قدح[جام آب] نگهدارى كند. خداوند امثال اينان را در قرآن خوانان زياد نكند. ديگرى مردى است كه قرآن خواند و داروى قرآن را بر دل دردمندش نهد و [براى خواندن و به كار بستن و دقت در معانيش] شب زنده دارى كند و روزش را به تشنگى سپرى نمايد و در محل هاى نمازش به قيام ايستد و از بستر خواب به خاطر آن دورى گزيند و به خاطر همين گروه است كه خداوند عزيز و جبار بلا را بگرداند و به بركت ايشان است خداوند دشمنان را بازدارد و به سبب آنان است كه خداى عزوجل از آسمان باران فرستد، پس به خدا سوگند اينها در ميان قرآن خوانان از كبريت احمر كمياب ترند).
در روايتى ديگر از رسول گرامى چنين آمده است: «كسى كه ياد گيرد قرآن را و عمل به آن نكند و عوض آن حبّ دنيا و زينت آن را اختيار كند، مستوجب غضب خدا شود، و در درجه يهود و نصارى است كه كتاب خدا را پشت سرشان انداختند. و كسى كه قرائت قرآن كند و قصد سُمعه و خودنمائى داشته باشد و بوسيله آن دنيا را طلب كند ملاقات كند خدا را در روز قيامت در صورتى كه روى او استخوان بى گوشت است و قرآن به پشت گردن او زند تا او را داخل آتش كند بيفتد در آن با آنها كه افتادند. و كسى كه قرائت قرآن كند، ولى به آن عمل نكند، خداوند او را روز قيامت كور محشور فرمايد، مى گويد: خداوندا من كه بينا بودم، پس چرا مرا كور محشور كردى؟ مى فرمايد: چنانچه تو آيات ما را نسيان كردى كه بر تو فرو فرستاديم، امروز نيز تو نسيان شدى پس او را بسوى آتش فرستند. و كسى كه قرائت قرآن كند براى خدا و خالص از ريا و براى ياد گرفتن معالم دين، ثواب او مثل ثوابى است كه به جميع ملائكه و انبياء و مرسلين دهند [يعنى از سنخ ثواب آنها به او مرحمت فرمايند] و كسى كه تعلّم كند قرآن را براى ريا و سمعه تا آنكه با جاهلان جدال كند و به علماء مباهات ورزد و دنيا را به آن طلب كند، خداوند استخوان هاى او را روز قيامت از هم پراكنده مى سازد و در آتش، كسى عذابش از او بيشتر نيست، و از شدت غضب و سخط خداوند به جميع انواع عذاب او را معذّب كنند. و كسى كه تعلّم قرآن كند و در علم تواضع نمايد، و تعليم بندگان خدا دهد، و از خداوند اجر طلبد، در بهشت كسى ثوابش از او بزرگتر نيست، و منزله اى از منزله او بالاتر نمى باشد و هيچ منزل رفيع و درجه بلندى در بهشت نيست، مگر آنكه او بزرگتر و وافرتر آن را دارد».(5) اين منازل عالى وقتى به دام مراد انسان افتد و به او داده شود كه رنج كشيده و خالصانه حق تلاوت قرآن را اداء كند.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.