پاسخ اجمالی:
شركتهاي هرمي براي جذب مشتري، مخالفت مراجع تقليد را اين طور توجيه كردند كه آنها اطّلاع كافى از نحوه فعّاليّت اين شركتها ندارند. شگرد ديگر، داشتن سقف معين پورسانتها است تا مشترى احتمال ضرر و پيدا نكردن عضو جديد را ندهد. تبليغ زياد بر روي پرداخت پورسانت شگرد ديگر آنهاست. با اين وجود بسيارى از آنها از ابتداى كار پورسانت نمىدهند؛ چراكه بايد مشتريان را به سقف معيّنى برسانند و اين سقف معيّن نيز بايد در شرايط خاص (مثل جذب به صورت متعادل) انجام گيرد تا باعث جلب پورسانت شود.
پاسخ تفصیلی:
شركتهاي هرمي براي جذب و جلب مشتري از شگردهايي سود ميبرند که به چند نمونه از آن اشاره می کنیم:
1ـ بسيارى از شركتهاى خارجى و به تعبير صحيح تر بازاريابهاى آنها، تبليغ مىكنند كه مخالفت علماء و مراجع تقليد با فعاليّت ما، مقطعى و كوتاه مدّت خواهد بود؛ زيرا بر اثر عدم اطّلاع كافى از نحوه فعّاليّت اين نوع شركتهاست، بدون شك پس از آن كه اطّلاعات كافى در اختيار آنها قرار گيرد موافقت خواهند كرد. در حالىكه اين ادّعا در عمل معكوس شد، يعنى نه تنها فتاواى مراجع عاليقدر تغييرى نكرد؛ بلكه شركتهاى مذكور يكى پس از ديگرى همديگر را تكذيب كرده و عملكرد شركتهاى قبلى را نامشروع دانستند!(1)
2ـ برخى از شركتهاى داخلى ضمن تكذيب همتاهاى خارجى خويش به خاطر خروج ارز از كشور و با انتخاب نامهاى زيبا و مقدّس، دست به شگرد ديگرى زدند. آنها در فرم هاى ارسالى خويش نوشتند: «ما در اين كار با مراجع عظام مشورت كرده و نظر مثبت آنها را جلب كردهايم. شما هم براى اطمينان از مشروعيّت كار، با مرجع تقليد خويش مشورت نموده تا با اطمينان خاطر به اين كار بپردازيد».
در حالى كه تمام مراجع عظام، تا آنجا كه ما اطّلاع داريم، با اين گونه فعاليّتها مخالفت كردهاند؛ ولى شركتهاى مذكور با اين شگرد به ذهن مشترى القاء مىكنند كه كار آنها مشروع است و نيازى به پرسش و استفتاء نيست! البتّه لازم به ذكر است كه تعدادى از شركتهاى داخلى نيز قبل از شروع فعاليّت با مراجع خويش مشورت كرده و هنگامى كه متوجّه عدم جواز چنين فعاليّتهايى شدند، شروع به كار نكردند. همانگونه كه برخى از شركتهايى كه شروع به كار كرده بودند، پس از اطّلاع از نامشروع بودن كار خود، آن را متوقّف نموده و طىّ اطلاعيّهاى در جرايد كثيرالانتشار از مشتريان خود خواستند كه طبق جدول زمانبندى شده به آنها مراجعه نموده و وجه ارسالى خود را باز پس بگيرند. همان قدر كه كار گروه اوّل، زشت و ناپسند و مشمئز كننده است، كار گروه دوم و سوم در خور تحسين و تقدير است.
3ـ برخى از شركتهاى خارجى اعلان كردند كه پورسانتها سقف معيّنى دارد؛ مثلا در هر هفته بيش از 5000 دلار پورسانت به هر عضو نمىدهند، هر چند در طول يك هفته تعداد فراوانى مشترى جذب نمايند كه پورسانت استحقاقى آنها بيش از 5000 دلار باشد! زيرا اگر از اين سقف تجاوز كنند، ممكن است ورشكست شوند! اين شگرد براى اين بود كه مشترى به فكر احتمال ضرر و دست نيافتن به مشترى و عضو جديد نيفتد؛ بلكه جذب اعضاء جديد را امرى سهل و آسان و غير قابل ترديد بداند. در حالى كه حقيقت به گونهاى ديگر است. يكى از كسانى كه عضو يكى از شركتهاى فوق شده بود، مىگفت: «نُه ماه طول كشيد تا توانستم يك مشترى جذب كنم».
مريم. ف، يكى از اعضاى گلدكوئست، پس از توضيح چگونگى آشنايى اش با شركت مذكور، مىگويد: «در همان ابتدا يكى از سكّههاى گران قيمت گلدكوئست را خريدارى كرده و شروع به فعاليّت براى يافتن زير شاخه و افزايش آنها كردم و كمتر به درسهايم پرداختم». اين دانشجو در ادامه مىافزايد: «در نهايت تنها كسى كه توانستم به زير شاخههاى خود اضافه كنم، دو نفر از اعضاى خانواده ام بودند كه آنها نتوانستند زير شاخههاى خود را افزايش دهند. در نتيجه شاخه ما تعطيل شد».(2)
يكى ديگر از دانشجويان دانشگاه تهران نيز در اين باره مىگويد: «بعد از صحبتهاى دوستانم من هم عضو شبكه گلدكوئست شدم؛ امّا تا مدّتها نتوانستم پولى به دست آورم و اين كار تنها وقت مرا مىگرفت. در ادامه كار، پس از اين كه درآمد خوبى از اين راه نداشتم از عضويّت در اين شبكه خارج شده و سكّهاى را كه به مبلغ 480 دلار خريدارى كرده بودم، به قيمت ارزانى فروختم».(3)
4ـ پورسانتى كه مىدهند و تبليغ زياد و مانور فراوانى كه روى آن مىكنند، از ديگر شگردهاى آنهاست؛ زيرا اوّلاً: بسيارى از آنها از ابتداى كار پورسانت نمىدهند؛ بلكه هنگامى كه مشتريان به سقف معيّنى (حداقل شش نفر) برسند پورسانت پرداخت مىگردد. ثانياً: سقف معيّن از مشتريان هم در شرايط خاص (مثل اين كه در هر سمت، مشتريان به صورت متعادل جذب شوند) باعث جلب پورسانت مىگردد. آنها با اين شگردها و شگردهاى مشابه(4)، پولهاى كلانى از مشتريان مىگيرند كه قسمت كمى از آن را به سرشاخهها داده و بقيّه را به جيب مىزنند.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.