پاسخ اجمالی:
«عفّت» يكى از پايه هاى مهم علم اخلاق است و عبارت است از: «انقياد قوة شهويه به عقل». بايد آگاه بود كه «عفّت» حدّ وسط است برای شهوت شكم و فرج و حرص و مال و جاه و زينت و غيره؛ زيرا كه «خير الامور اوسطها».
پاسخ تفصیلی:
يكى از پايه هاى مهم علم اخلاق، «عفّت» است که عبارت است از: «انقياد قوة شهويه به عقل». بايد آگاه بود كه «عفّت» حدّ وسط است برای شهوت شكم و فرج و حرص و مال و جاه و زينت و غيره؛ زيرا كه «خَيرُ الاُمُورِ اَوسَطُهَا»؛ (بهترين امور حد ميانه آنها است). پس در مورد شكم هم حدّ وسط مطلوب است، و نبايد رواياتى كه در مدح و فضيلت افراط در گرسنگى آمده، ما را به اشتباه اندازد، زيرا شارع مقدّس، بايد در مقابل طبع سركش چنين سخن گويد. طبع تمايل به بسيار خوردن و افراط در امور شهوى دارد، و دافع آن بايد امر به افراط در جانب گرسنگى كند، تا حالت تعادل ايجاد شود، اين از اسرار حكمت شريعت است كه هر وقت طبع، طلبِ جانبِ افراط شىء را كند، شرع، مبالغه و افراط در منع از آن مى كند، تا فرد به حال اعتدال برگردد، و براى همين جهت است كه: وقتى پيامبر در مواعظ خود مبالغه در مدح شب زنده دارى و روزه گرفتن در روز كردند و سپس فهميدند بعضى از اصحاب تمام شب را بيدار و تمام روز را روزه اند، نهى كردند.
اعتدال در خوردن آن است كه به قدرى چيز بخورد كه از طرفى سنگينى و ثقل معده را احساس نكند، و از طرفى ناراحتى گرسنگى را هم درك ننمايد به قدرى بخورد كه نه سير شود و نه گرسنه بماند، علامت اين حالت آن است كه اگر شكم خود را فراموش كرده و روى از آن برگرداند، گرسنگى در او اثر نگذارده، و او را ناراحت نكند، بايد تا گرسنه نشده نخورد و تا سير نشده دست از غذا بكشد.
مقصود از «تغذّى»؛ (غذا خوردن)، بقاء حيات و قوّت پيدا كردن براى عبادت است، ثقل طعام منع از عبادت و درد گرسنگى مشغول كننده خاطر است، و به همين مطلب اشاره دارد «كُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لَاتُسرِفُوا»؛ (بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد). مبادا مثل كسانى باشيم كه به قول شاعر:
كُلوا و اشرَبوا را دُرِ گوش كرد *** و لاتُسرِفوا را فراموش كرد
علماى اخلاق مى گويند: براى رسيدن به حال تعادل در خوراك، بايد گاهى نان خشك و نان جو تناول كرد، خورشت را در بعضى اوقات بايد اضافه كرد و زياد گوشت نخورد؛ البته ترك آن هم جائز نيست. مولى على(عليه السلام) مى فرمايند: «مَن تَرَكَ اللَّحمَ اَربَعِينَ يَوماً سَاءَ خُلْقُهُ وَ مَنْ دَاوَمَ عَلَيهِ اَربَعِينَ يَوماً قَسَى قَلبُهُ»؛ (كسى كه ترك كند [خوردن] گوشت را چهل روز، خُلق او به بدى مى گرايد، و كسى كه چهل روز مداومت بر خوردن آن كند، قلبش دچار قساوت مى شود).
در روايت است كه اگر مى توانيد يك مرتبه در شبانه روز غذا آن هم بعد از نماز شب يا نماز عشاء، يا اگر نمى توانيد، دو مرتبه: يك بار در صبح و يك بار در شام بخورید. بعضى از عرفا و متصوفه ترغيب بر گرسنگى و كثرت فوائد آن مى كنند و اينكه وسيله رسيدن به معارف و اسرار الهى و ملكوتى است، و حتى نقل مى كنند از بعضى آنها كه يك ماه يا دو ماه يا يكسال چيزى نمى خوردند و به مراحلى مى رسيدند، بايد گفت اين امر از طريق شرع نرسيده، و مورد امضاء و پذيرش شارع هم نمى باشد.
اعتدال شهوت جنسى و تمايل به جنس مخالف هم مقدارى است كه نسل منقطع نگشته و ضررى به بدن نرسد، اعتدال در مورد شهوت مال و منال و جاه و مقام هم بايد به حدّى كه امورات بگذرد و به تنگدستى و مشقّت نيفتد، اكتفا كند، كه افراط و تفريط آن موجب هلاكت است. نقل است كه: «در زمان طاغوت گفتند خانه كسى 40 ميليون تومان قيمت داشت، فقط روى سقف آن 2 سال كار كردند تا گچ برى و نقاشى و تزيين كنند؛ اين منزل تمام نشده بود كه صاحبش فوت كرد، و مراسم چهلمين روز او را در اين خانه گرفتند». به دست آوردن ثروت هاى بزرگ و بقاء آن و حتى موارد جذب و مصرف اين ثروتها بدون آلودگى امكان پذير نيست، تا اسراف و تبذير و عيّاشى ها نباشد، اين همه ثروت مصرف نمى شود، كلام و قلم هم از حدّ وسط عفّت بى نصيب نيستند، از جمله واجبات اخلاقى، عفّتِ كلام و قلم است، نه يكى را كه حقش نيست بسيار بالا برد و نه جنبه تفريط را گرفته و هر چه از دهان يا قلم مى تواند دشنام داده، فحّاشى كند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.