پاسخ اجمالی:
سعد بن ابي وقاص چهار فضيلت درباره امام علي(ع) نقل مي كند: 1- پيامبر(ص) به امام علي(ع) مأموريت داد تا سوره برائت را كه خود به ابوبكر داده بود بگيرد و براي مردم مكه بخواند. 2- به فرمان خدا، همه درهاي خانه هاي مسلمانان به جز خانه امام علي(ع) به روي مسجد بسته شد. 3- پس از شكست ابوبكر و عمر در تصرف خيبر، پيامبر با انتخاب علي(ع) به فرماندهي سپاه، يهوديان خيبر را شكست داد. 4- در جريان جنگ تبوك، پيامبر(ص) در پاسخ به علت ماندن امام در مدينه، فرمودند: «منزلت تو نسبت به من مانند منزلت هارون به موسي است».
پاسخ تفصیلی:
سعد بن ابي وقاص ضمن گفتگو با دو نفر كه در راه مكه با آنان برخورد كرده بود مي گويد: من چهار خصلت و فضيلت درباره علي بن ابي طالب(عليه السلام) شنيدم كه اگر يكي از آن چهار مورد درباره من صادر شده بود، برايم بيش از همه دنيا ارزش مي داشت:
1 ـ علي از پيامبر و پيامبر از علي است
وقتي سوره مباركه «توبه» كه اعلام انزجار مسلمين از كفار است نازل شد، رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) آن را به ابوبكر داد تا [برود] براي مردم مكّه بخواند. وقتي مقداري از راه را رفت، حضرت، امير مؤمنان را فرستاد و فرمود: سوره «برائت» را از او تحويل بگير و پيش من بياور تا كسي را بفرستم كه براي اين كار شايسته است. اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) رفت و سوره توبه را تحويل گرفته آورد و سؤال كرد: چرا ابوبكر اين سوره را به مردم مكّه ابلاغ نكند؟ آيا حادثه اي اتفاق افتاده است؟ رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: جبرئيل از طرف خداوند سبحان پيام آورد: «لَا يُؤَدِّي عَنْكَ إِلَّا أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ مِنْكَ» اي پيامبر يا شخصاً تو اين سوره را براي مردم مكّه بخوان يا مردي كه از تو باشد اعزام كن «وَ عَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ عَلِيٍّ»(1) علي از من است من هم از علي هستم. تنها علي مي تواند سوره برائت را از طرف من براي مشركان بخواند.
2- بستن درها جز در خانه علي(علیه السلام)
به ياد دارم كه همه در مسجد مدينه حضور داشتيم. جايگاهي بود بدون سقف و خانه هاي اطراف به مسجد راه داشت كه در اين مسجد مي توانستند بيتوته كرده و از آن به جاي خانه استفاده كنند. همه در مسجد پيامبر بوديم و آل علي و ابوبكر و عمر هم بودند. شبانه دستور رسيد كه همه از مسجد بيرون برويد؛ جز آل رسول و آل علي كسي حق ندارد در مسجد بماند. همه بيرون رفتيم. وقتي صبح شد عموي پيامبر «حمزه» عرض كرد: «يا رسول الله أخرجتنا و أسكنت هذا الغلام» همه ما را از مسجد بيرون كردي و اين جوان يعني علي بن ابي طالب را در مسجد راه دادي؟ ما عموهاي شما و از پيران و اهل شما هستيم. رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: من شما را بيرون نكردم؛ خدا امر كرد كه علي بن ابي طالب(عليه السلام) مي تواند از مسجد آن طور استفاده كند كه از خانه خود استفاده مي كند. اين چقدر مقام است؟ به [حضرت] مريم(عليها السلام) هنگام مادر شدن دستور مي رسد كه از خانه و مركز قدس بيرون برو! امّا خطاب به فاطمه بنت اسد(عليها السلام) مي گويند كه، بيا داخل و ديوار كعبه گشوده مي شود. اينكه در دعاي ندبه آمده است «وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلَّا بَابَه» تمام درها را بست؛ مگر در خانه امام علي(عليه السلام) را همين نكته را بيان مي كند.
3- پرچمدار خيبر
فضيلت ديگري كه براي علي بن ابي طالب(سلام الله عليه) بود نه براي ديگران، در فتح خيبر است كه حضرت رسول بعضي را فرستادند، آنها پيروز نشدند. حضرت عصباني شده و فرمودند: «لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَداً رَجُلًا يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ كَرَّاراً غَيْرَ فَرَّارٍ»؛ (فردا من پرچم را به دست كسي مي دهم كه، خدا و رسول خدا او را دوست دارند و او نيز خدا و رسولش را دوست دارد و از روي محبّت عبادت مي كند، كسي كه هجوم مي آورد و اهل فرار و وحشت از جنگ و مرگ نيست). همه علاقمند بودند كه بدانند اين انسان كيست؟ كه رسول خدا اين همه درباره او تعريف مي فرمايد: وقتي فردا شد، فرمود: علي بن ابي طالب را حاضر كنيد. حضرت را حاضر كردند در حالي كه به بيماري چشم مبتلا بود. رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) آب دهان مبارك خود را در چشمان علي ريختند و بعد پرچم را به دست وي داد و حضرت علي(عليه السلام) به آن پيروزي نايل شدند.(2)
4- حديث منزلت
در جنگ تبوك، حضرت رسول(صلي الله عليه و آله و سلم) بيرون رفتند و حضرت علي(عليه السلام) را در مدينه به عنوان خليفه خود قرار دادند تا مدينه را حفظ كند. عده اي حسادت كرده اين فضيلت را نقطه ضعفي تلقي كردند و گفتند: پيامبر نمي خواست علي در اين جنگ شركت كند!
اميرالمؤمنين(عليه السلام) پس از شنيدن اين مطلب، دنبال رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و عرض كرد: من شما را رها نمي كنم. حضرت رسول(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: براي چه آمدي؟ عرض كرد: قريش مي گويند شما مرا به همراهتان در جبهه نبرديد، براي اينكه مايل نبوديد من در جبهه شركت كنم. حضرت فرمود: مردم را جمع كنيد. منادي حضرت(صلي الله عليه و آله و سلم) ندا داد؛ همه جمع شدند. فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ أَ فِيكُمْ أَحَدٌ إِلَّا وَ لَهُ مِنْ أَهْلِهِ خَاصَّةٌ قَالُوا أَجَلْ قَالَ فَإِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ خَاصَّةُ أَهْلِي وَ حَبِيبِي إِلَى قَلْبِي» هر كدام از شما در امور خانوادگي كسي داريد كه به شما بسيار نزديك و مورد اطمينان شما باشد، علي بن ابي طالب(عليه السلام) هم نسبت به من چنين است؛ او از بستگان نزديك و محبوب دل من است.
رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) جز به خدا به چيزي نمي انديشيد و جز به خدا به هيچ كس علاقه نداشت پس چرا به علي بن ابي طالب علاقه داشت؟ چون او مظهر خدا و دوستي او دوستي خداست. او بيگانه نيست. آنگاه در حضور مردم فرمود: همان طور كه هارون وزير موسي بود. «أَمَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»؛ (آيا راضي نمي شوي منزلت تو نسبت به من مانند منزلت هارون به موسي باشد؟) حضرت علي(عليه السلام) فرمود: «رَضِيتُ عَنِ اللَّهِ وَ رَسُولِه».(3)؛ (من راضي شدم از خدا و رسولش). سپس سعد بن ابي وقّاص مي گويد: من فضيلت پنجمي را هم نشان دارم؛ ما با رسول خدا در حجّة الوداع بوديم. وقتي به غدير خم رسيدند به منادي امر كردند مردم را جمع كن. آنگاه فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».(4) هر كس من مولاي او هستم اين علي مولاي اوست. خدايا هر كس دشمن اين علي است تو هم دشمن او باش. خدايا هر كس كه علي را ياري كرد، تو او را ياري كن. هر كس علي را تنها گذارد، تو هم او را خوار و تنها بگذار.
امام علي(سلام الله عليه) در همه ابعاد عبادت، مَثَل اعلا بود. در توحيد فرمود: «مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَه»(5) در خصوص معاد فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِين»(6) اگر پرده ها برطرف شود و همه اسرار فاش گردد چيزي به يقين من افزوده نمي شود. سخنان آن حضرت مي تواند راهگشاي انسان براي رسيدن به حكمت عبادت باشد.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.