پاسخ اجمالی:
قرآن در بیان نشانه های افراد غافل می فرماید«حساب مردم نزديك شد و آنها در بى خبرى اعراض كننده هستند * هيچ پندى جديد از طرف پروردگارشان نيامد، مگر اين كه شنيدند و بازى كردند * قلب هاى آنها لهو و مشغول به كارهاى بى ارزش بود». هم چنین امام صادق(ع) در این باره می فرماید: «اى فرزندم براى غافل سه نشانه است مشغول شدن به كارهاى بى ارزش، اشتباه و خطا كردن و فراموشى». در واقع انسان غافل چون مشغول دنیا شده و آن را محبوب قلب خود کرده و به کار لهو و بیهوده سرگرم شده، از خدا و قیامت غافل می شود.
پاسخ تفصیلی:
درباره این که فرد «غافل» چه نشانه هایی دارد امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «لقمان به فرزندش گفت: «يا بُنَىّ لِكُلِّ شَىءٍ عَلَامَةٌ يُعرَفُ بِهَا وَ يُشْهَدُ عَلَيهَا... وَ لِلغَافِلِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ: اَللَّهوُ وَ السَّهوُ وَ النِّسيَانُ»(1)؛ (اى فرزندم براى هر چيز نشانه اى است كه با آن شناخته مى شود و بر آن شهادت داده مى شود... و براى غافل سه نشانه است مشغول شدن به كارهاى بى ارزش، اشتباه و خطا كردن و فراموشى)».
در قرآن به علامت غافل اشاره اى شده است، آنجا كه مى فرمايد: «اِقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِى غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ * مَا يَأْتِيهِمْ مِّنْ ذِكْرٍ مِّنْ رَّبِّهِمْ مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ * لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ...»(2)؛ (حساب مردم نزديك شد و آنها در بى خبرى اعراض كننده هستند * هيچ پندى جديد از طرف پروردگارشان نيامد، مگر اين كه شنيدند و بازى كردند * قلب هاى آنها لهو و مشغول به كارهاى بى ارزش بود).
مرحوم علامه طباطبائى مفسر بزرگ قرآن در ذيل اين آيات مى فرمايد: «غافل بودن آنها براى اين بود كه به دنيا تعلق پيدا كرده و به بهره بردن از آن مشغول بودند و قلوب آنها از دوستى و حبّ دنيا پر شده بود به طورى كه جائى براى ياد حساب قيامت نبود كه متأثر از آن شوند، حتّى اگر تذكر به آنها داده مى شد متذكر نمى شدند و اين همان غفلت است؛ زيرا چنانكه امرى اگر از اصل تصور نشود مورد غفلت قرار مى گيرد، اگر آن طور كه بايد تصور شود نيز تصور نشود و حقّ تصور آن اداء نشود به طورى كه تأثير در نفس گذارد، مورد غفلت قرار مى گيرد[پس نه اينكه حساب روز قيامت به طور كلى در انديشه آنها نبود و غافل محض بودند، بلكه چه بسا تصور هم كرده بودند، اما آنطور كه بايد و شايد به آن نمى پرداختند، كه متأثر شوند و لذا اين هم خود غفلتى است!]».(3) سپس آيه دوم را به عنوان تعليل آيه اول مى گيرند كه غفلت، علت بازى و كارهاى بيهوده آنهاست، اگر در غفلت نبودند به بازى و كارهاى بيهوده در وقت شنيدن ذكر و پند كتاب هاى آسمانى كه يكى بعد از ديگرى مى آمد نمى پرداختند، پندى كه آنها را بر امر مهم و واجبي آمادگى مى داد. پس «لعب و لهو» از علامات اهل غفلت است كه مى شود آنها را با اين علامات شناخت. مرحوم علامه می گوید: «لعب» كار منظمی است كه غايتى براى آن نيست. مانند بازى بچه ها[گاهى بسيار دقيق خانه اى گلين مى سازد ولى غرض عقلائى بر آن مترتب نبوده و خراب مى كند]. همچنین «لهو» را به مشغول شدن به كارى كه انسان را از امر مهمّش باز مى دارد تعريف مى كنند و مى فرمايند: به همين جهت به آلات طرب و لهو و موسيقى، «لهو» گويند؛ چون انسان را از امور مهم و پرفائده باز مى دارد؛ و در آخر اشاره مى كنند، «لهو» عمل قلب است؛ يعنى اشتغال قلبى به امرى كه بازدارنده از امور مهم است و لذا در آيه فرمود: «لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ».(4)،(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.