پاسخ اجمالی:
از نگاه ابن عربى، رياضت و مجاهدت وادار كردن نفس بر كارهاى سخت و شاق بدنى و مخالفت هوا و هوس به طور دائم و هميشگى است. سالكان بنا به دستور مرشد، براى تهذيب اخلاق نفسانى به رياضت هاى مختلف مى پرداختند چنانكه برخى از سالكان به ترك مال و جاه و شغل، يا ديگر دلبستگي هاى زندگى مأمور مى شدند؛ حتی برخى از مريدان به گدايى! و خدمات خانقاهى از قبيل شستشو و رفت و روب مى پرداختند، با هدف اینكه از اسارت «خود طبيعى» آزاد شده و داراى اراده اى قوى گردند.
پاسخ تفصیلی:
ابن عربى گويد: «المجاهدهُ: حَملُ النَّفْسِ عَلَى المشاق البدنیه وَ مُخَالِفَه الْهَوَى عَلَى کل حالٍ»؛ (رياضت و مجاهدت، وادار كردن نفس است بر كارهاى سخت و شاق بدنى و مخالفت هوا و هوس به طور دائم و هميشگى).(1) رياضت در مسلكِ تصوف عبارت از تلاش و كوششى است كه سالك براى تسليم كردن نفس اماره به كار مى برد.
نفس آدمى به سبب سرپيچى از فرمان عقل و پيروى از تمايلات غريزى به حيوان وحشى تشبيه شده و وظيفه سالك آن است كه با انجام دادن يك سلسله رياضت هاى مختلف، نفس سركش خود را رام كرده و آن را در طريق سير و سلوك معنوى به دنبال خود بكشد ولى اين كار نبايد خودسرانه انجام گيرد، چون ممكن است نتيجه مطلوب حاصل نگردد به قول صاحب طرائق: «شايد كه بنابر جهل، احتمال رياضات مفرط كند و مؤدى شود به فساد مزاج و بطلان استعداد!».(2)
سالكان بنا به دستور و صواب ديد مرشد، براى تهذيب اخلاق نفسانى به رياضت هاى مختلف مى پرداختند و اعمال آنان به سبب وضع جسمى و موقعيت روحى و اختلاف احوال متفاوت بود، چنانكه برخى از سالكان به ترك مال و جاه و شغل يا ديگر دلبستگي هاى زندگى مأمور مى شدند؛ برخى از مريدان به گدايى! و خدمات خانقاهى از قبيل شستشو و رفت و روب مى پرداختند و پس از انجام دادن اين كارهاى مقدماتى، خود را براى «سير الى الله» آماده مى كردند... .
هدف از پيگيرى اين رياضت هاى سخت و طاقت فرسا آن بود كه سالك كاملا در تنگناى نفسانى قرار گيرد و از تن پرورى و ضعف روحى برهد و به تدريج از اسارت «خود طبيعى» آزاد شده و داراى اراده اى قوى گردد.(3)
آری بايد از خواب و خوراك، كم كرد و در راه پرورش روح از پرورش و رفاه تن كاست و چشم از لذايذ و شهوات پوشيد و ديگر اینکه مبارزه کند با هواهاى نفسانى كه اين جهاد اكبر است و زير پاگذاشتن آنها و ديگر اینکه دست بکشد از جاه و مقام و بريدن از خلق و ارج ننهادن به تكريم و تعظيم ديگران و گذشتن از نام و ننگ و حرمت و حيثيت اجتماعى.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.