پاسخ اجمالی:
تقریبا تمامی علما و دانشمندان شیعی و تعداد زیادی از علماي اهل سنت مانند حاكم حسكانى «اولی الامر» را بر على(ع) تطبيق داده اند. اگرچه افرادی در این مسئله اشکال گرفته و ایراداتی را مطرح نموده اند لکن به تمام این ایرادات از طرف اندیشمندان پاسخ داده شده است.
پاسخ تفصیلی:
مفسّر معروف حاكم حسكانى حنفى نيشابورى، ذيل آيه 59 سوره نساء «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَي اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً»؛ (ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیای پیامبر] را! و هر گاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنها داوری بطلبید] اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این [کار] برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است)، پنج حديث نقل كرده كه در همه آنها عنوان «اولوا الامر» بر على(عليه السلام) به عنوان يك مصداق روشن تطبيق شده است.
در نخستين حديث از خود آن حضرت نقل مى كند كه وقتى پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: شركاى من كسانى هستند كه خداوند آنها را قرين خودش و من ساخته و درباره آنها آيه «يا اَيّها الّذين آمَنُوا اَطيعُوا الله ...» را نازل كرده است، از آن حضرت پرسيدم: «يا نَبى اللهِ مَنْ هُمْ؟»؛ (اى پيامبر خدا «اولوا الامر» كيانند؟) «قالَ اَنْتَ اَوَّلُهُمْ»؛ (فرمود: تو نخستين آنها هستى!).(1)
و در حديث دوّم از مجاهد مفسّر معروف نقل مى كند كه اين آيه درباره اميرمؤمنان على(عليه السلام) نازل شده در آن زمانى كه او را جانشين خود در مدينه ساخت در حالى كه عزم غزوه تبوك كرده بود.(2)
در حديث سوّم همين معنى را از ابوجعفر الباقر(عليه السلام) نقل مى كند و در حديث چهارم از زبان سعد وقّاص مى گويد: هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) به عزم تبوك به جُرُف - محلى نزديك مدينه - رسيد، على(عليه السلام) پشت سر آن حضرت بود، در حالى كه سلاح همراه خود داشت. عرض كرد: «اى رسول خدا! مرا به جاى خود گذاردى درحالیکه من در هيچ غزوه اى از شما جدا نبودم، منافقان شايعاتى پخش كرده اند كه شما به اين دليل مرا در مدينه گذارده اى كه از آمدنم ناخشنودى!» سعد مى گويد: با گوش خود شنيدم كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمود: «يا عَلىّ اَلا تَرْضى اَنْ تَكُونَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوْسى اِلاّ اَنَّهُ لانَبىَّ بَعْدى فَارْجِعُ فَاَخْلُفْنى فى اَهْلى وَ اَهْلِكَ»(3)؛ (اى على! آيا راضى نمى شوى كه تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى(عليه السلام) باشى؛ الا اينكه پيامبرى بعد از من نيست [تو همه مقامات هارون را دارى جز مقام نبوّت] بنابراين برگرد و جانشين من در ميان خانواده ام و خانواده خودت باش [و مدينه را از شرّ منافقان حفظ كن]).
شبيه همين معنى در حديث پنجم از على(عليه السلام) نقل شده است.
تفسير «البحر المحيط» نوشته ابوحيّان اندلسى مغربى در ميان اقوالى كه درباره معنى «اولوا الامر» نقل كرده از مقاتل و ميمون و كلبى - سه نفر از مفسّران - نقل مى كند كه منظور از آن، اميران سرايا يا ائمّه اهل بيت(عليهم السلام) است.(4) سپس نامبرده در اينجا دو ايراد بر نزول آيه درباره على(عليه السلام) ذكر كرده است:
نخست اينكه: على(عليه السلام) يك فرد بود، در حالى كه «اولوا الامر» صيغه جمع است. ديگر اينكه ظاهر آيه اين است كه مردم مأمور به اطاعت «اولوا الامر» در حال حيات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بودند، در حالى كه على(عليه السلام) در حيات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) امام نبود.(5)
نظير اين ايرادها يا بهانه جوئى ها دقيقاً در آيه 55 سوره مائده «إِنَّما وَلِيُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»، مشهور به آیه «ولايت» نيز مطرح شده است.
در جواب این اشکالات از يك سو باید گفت: بسيار مى شود كه افراد در حال حيات خود، وصى تعيين مى كنند و در گفته هايشان مى گويند و مى نويسند فلان كس وصىّ من است و بايد چنين و چنان كند يا مثلا فرزند من از او تبعيّت نمايند و مفهوم همه اينها آن است كه بعد از وفات، اين برنامه ها انجام پذيرد.
مسأله جمع بودن عبارت نيز هرگز مشكلى ايجاد نمى كند؛ زيرا علاوه بر اينكه اطلاق جمع بر مفرد در قرآن و غير قرآن از نثر و شعر فراوان است، در اينجا «اولوا الامر» واقعاً مفهوم جمعى دارد و مفهوم تمام امامان معصوم را شامل مى شود. گرچه در هر زمان، امام و معصوم واحدى است، ولى در مجموع، جماعت خواهند بود.
قابل توجه اينكه غير از حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل»، گروه ديگرى نيز رواياتى در شأن نزول اين آيه نقل كرده اند كه مى گويند آيه ناظر به مسأله خلافت على(عليه السلام) است.
از جمله دانشمند معروف، ابوبكر بن مؤمن شيرازى در رساله اعتقاد (مطابق نقل مناقب كاشى) از ابن عباس نقل مى كند كه آيه فوق درباره على(عليه السلام) نازل شده است، هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) او را موقع عزيمت به ميدان تبوك در مدينه گذاشت، على(عليه السلام) عرض كرد: اى رسول خدا آيا مرا همانند زنان و كودكان در مدينه قرار مي دهى؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «اما تَرْضى اَنْ تَكونَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هارونَ منْ موسى حينَ قالَ: «اُخْلُفْنى فى قَومى و اَصلِح»، فقالَ عزَّوَجَلَّ «وَ اولى الاَمرِ مِنْكُم»»(6)؛ (آيا دوست ندارى نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسى باشى؛ آن زمان كه موسى به او گفت در ميان بنى اسرائيل جانشين من باش و اصلاح كن؟ سپس خداوند عزوجل فرمود: «وَ اولى الاَمْرِ مِنْكُمْ»).
نويسنده كتاب ينابيع الموده شيخ سليمان حنفى قندوزى در كتاب خود از كتاب «مناقب» از سليم بن قيس هلالى نقل مى كند: روزى مردى به خدمت على(عليه السلام) آمد و پرسيد: كمترين چيزى كه انسان در پرتو آن از مؤمنان خواهد بود چه چيز است؟ و نيز كمترين چيزى كه با آن از كافران يا گمراهان مى گردد كدام است؟ امام فرمود: اما كمترين چيزى كه انسان به سبب آن در زمره گمراهان در مى آيد، اين است كه حجت و نماينده خدا و شاهد و گواه او را كه اطاعت و قبول ولايتش لازم است نشناسد، آن مرد گفت: يا اميرالمؤمنين! آنها را براى من معرفى نما. على(عليه السلام) فرمود: همان ها كه خداوند آنان را در رديف خود و پيامبر قرار داده و فرموده: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمنوا اَطيعوا الله وَ اَطيعوا الرَّسولَ وَ اُولوا الاَمْرِ مِنْكُمْ».(7)
اين حديث گواه بر آن است كه «اولوا الامر» حجت و نماينده خدا است نه منتخب مردم. در تفسير برهان نيز دهها روايت از منابع اهل بيت(عليهم السلام) در ذيل اين آيه آمده است كه مي فرمايد: آيه مزبور درباره على(عليه السلام)، يا آن حضرت و ساير ائمه اهل بيت(عليهم السلام) نازل شده و حتى در بعضى از اين روايات، نام ائمه دوازده گانه اهل بيت(عليهم السلام) يك يك آمده است.(8)،(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.