پاسخ اجمالی:
برخی از علماي اهل سنت «اولى الامر» را به حكّام و شاهان تفسیر کرده و معتقدند بايد از آنها اطاعت كرد هر چند ظالم باشند. دليل آنها روايتي جعلي از پيامبر(ص) است كه در جواب سؤال شخصی كه گفت: «اگر حاكمانى بر ما مسلط شدند كه حق ما را بگيرند و ندهند چه كنيم؟» فرمود: «گوش به فرمان آنها باشيد و اطاعت كنيد!». در حالي كه این دستور خلاف عقل و شرع است و در مقابل آن حديث معروفي وجود دارد كه ميفرمايد: «اطاعت از مخلوق در معصيت خالق جايز نيست».
پاسخ تفصیلی:
خداوند در آیه 59 سوره نساء می فرماید: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اَطیعُوا اللَّهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الْاَمْرِ مِنْکُمْ فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ اِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ اِنْ کُنْتُمْ تُوْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ اَحْسَنُ تَاْویلاً»؛ (اى کسانى که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر [خدا] و اولی الامر خود را. و هر گاه در امرى نزاع داشتید، آن را به خداو پیامبر باز گردانید [و از آنها داورى بطلبید] اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این [کار براى شما] بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است).
مفسران و علماى اهل سنّت در معنى «اُولِی الْاَمْرِ» اختلاف زیادى دارند؛ از همه تفسيرها عجيب تر، تفسيرى است كه بعضى از مفسّران اهل سنت برگزيده اند و مى گويند: منظور از «اولى الامر» حكّام، امراء و شاهان اند! و هر حاكمى بر مسلمانان حكومت كند، عادل باشد يا ظالم، در مسير صحيح باشد يا منحرف، دستور به اطاعت خدا دهد يا معصيت و نافرمانى او، بايد از او پيروى كرد. چنانكه در تفسير المنار در اشاره سربسته اى مى گويد: «وَ بَعْضُهُمْ اَطْلَقَ فى الْحُكامِ فَاَوْجَبُوا طاعَةَ كُلِّ حاكِم»(1)؛ (بعضى آيه را ناظر به اطاعت تمام حاكمان مى دانند و اطاعت آنها را واجب مى شمرند).
و باز از آن هم عجيب تر روايات مشكوك و مجعولى است كه براى اثبات اين تفسير به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نسبت داده اند. مثل اين روایت كه حضرت پيامبر(صلى الله عليه وآله) در جواب سؤال يزيد جعفى كه عرض كرد: «يا نَبِىَ اللهِ اَرَأيْتَ اِنْ قامَتْ عَلَيْنا اُمَراءَ يَسْئَلُونا حَقَهُم وَ يَمْنَعُونا حَقَّنا فَما تَأْمُرُنا»؛ (اى پيامبر خدا اگر حاكمانى بر ما مسلط شدند كه حق خود را از ما بگيرند و حق ما را به ما ندهند چه كنيم؟ ...) فرمود: «اِسْمَعُوا وَ اَطيعْوا!»(2)؛ (گوش به فرمان آنها باشيد و اطاعت كنيد!).
در حديث ديگرى در همان كتاب از ابوذر نقل شده كه گفت: «اِنَ خَلِيْلى اَوْصانى اَنْ اَسْمَعَ وَ اَطيعَ وَ اِنْ كانَ عَبْداً مُجَدَّعُ الاَطرافَ»(3)؛ (دوست من [رسول خدا] به من سفارش كرده است كه بشنوم و اطاعت كنم [فرمان اميران و حاكمان را] هر چند برده دست و پا بريده اى باشد!)[بعضى مُجدَّعُ الاطراف را به معنى كسى كه در خانواده پست و آلوده اى متولد شده تفسير كرده اند]
به يقين ساحت مقدس پيامبر بزرگ اسلام(صلى الله عليه وآله) پاك تر از آن است كه چنين دستورى بر خلاف منطق عقل و شرع بدهد در حالى كه از خود آن حضرت نقل شده است «اطاعت مخلوق در معصيت خالق جايز نيست» و بهترين دليل بر ساختگى بودن اين گونه احاديث آن است كه خود ابوذر كه اين حديث از او نقل شده به گواهى تاريخ در زندگيش هرگز چنين نكرد و حتى در راه مبارزه با انحراف اميران و حاكمان وقت جان خود را از دست داد! به هر حال پرواضح است كه مقام پيامبر(صلى الله عليه وآله) بالاتر از اين گفتگوها است، هيچ انسان عاقل نمى تواند چنين سخنى بر زبان براند كه حاكم در هر كارى كه كند و هر سخنى بگويد و هر كسى كه باشد، واجب الاطاعة است؛ مخصوصاً با توجه به اينكه اين حديث در ميان همه علماى اسلام اعم از شيعه و اهل سنت معروف است كه: «لاطاعَةَ لِمخْلُوقِ فى مَعْصِيَةِ الْخالِقِ»(4)؛ (اطاعت از مخلوق در معصيت خالق جايز نيست). و یا فرمودند: «لاطاعَةَ لِبَشَر فى مَعْصِيَةِ اللهِ»(5)
به اين ترتيب نتيجه مى گيريم كه روشن ترين تفسير براى آيه همان اطاعت امامان معصوم(عليه السلام) است.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.