پاسخ اجمالی:
«جهل» سرچشمه «اشاعه فساد» است. قرآن از زبان حضرت لوط(ع)، آلوده شدن آن قوم به فسادهای جنسی را ناشی از جهل آن ها می داند. از کلام حضرت یوسف(ع) در سوره یوسف نیز این گونه برمی آید که عشق هاى گناه آلود و انحرافات جنسى - حدّاقل در بسيارى از موارد - از جهل و نادانى سرچشمه مى گيرد.
پاسخ تفصیلی:
جهل سرچشمه اشاعه فساد است؛ قرآن از زبان حضرت لوط(علیه السلام) به قومش می گوید: «أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»(1)؛ (آیا شما از روى شهوت به جاى زنان، به سراغ مردان مى روید؟! شما گروهى جاهل هستید).
اين سخن نشان مى دهد كه گرايش آن قوم منحرف به عمل زشت و شنيع همجنس گرايى، از جهل و بى خبرى آنها سرچشمه مى گرفت؛ جهل به خداوند و هدف آفرينش و قوانين خلقت او و جهل به آثار شوم اين گناه ننگين (همجنس گرايى).
يوسف پيامبر(عليه السلام) نيز همين معنا را به صورت ديگرى بازگو مى كند: «قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَىَّ مِمَّا يَدْعُونَنِى إِلَيْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّى كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِّنَ الْجَاهِلِينَ»(2)؛ ([يوسف] گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اينها مرا به سوى آن مى خوانند؛ و اگر مكر و نيرنگ آنها را از من بازنگردانى، به سوى آنان متمايل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود).
تعبيرى كه در اين آيه آمده ـ زنان به صورت جمع ذكر شده - نشان مى دهد نه تنها همسر عزيز (زليخا)، بلكه زنان ديگر مصر نيز يوسف(عليه السلام) را دعوت به بيرون رفتن از جاده عفاف و پاكدامنى مى كردند؛ ولى او آماده شد با آغوش باز از زندان استقبال كند اما روح و جان اش در زندان هوس هاى زنان مصر گرفتار نشود.
آخرين جمله آيه فوق نيز نشان مى دهد كه عشق هاى گناه آلود و انحرافات جنسى - حدّاقل در بسيارى از موارد - از جهل و نادانى سرچشمه مى گيرد؛ جهل به ارزش هاى وجودى انسان، جهل به آثار ارزنده پاكدامنى و عفت و جهل به عواقب گناه و در آخر جهل به اوامر و نواهى الهى.
باز در همين داستان يوسف(عليه السلام) به روشنى مى بينيم كه عامل اصلى جنايات برادران اش جهل و نادانى آنها بود.
«قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَّا فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ»(3)؛ (گفت: آيا دانستيد، آنگاه كه جاهل بوديد با يوسف و برادرش چه كرديد؟!)
آرى شما بوديد كه برادر خويش را از روى نادانى نخست شكنجه كرديد و سپس در چاه افكنديد! به پدر پير دروغ گفتيد، قلب او را در فراق فرزند دلبندش آتش زديد و سرانجام برادرتان را به صورت برده اى به چند درهم بى ارزش فروختيد، نسبت به برادر ديگر بنيامين نيز بى وفايى كرديد، هنگامى كه او را متهم به دزدى كردند تنهايش گذارديد و عهد و پيمانى را كه با پدر درباره حفظ او بسته بوديد به فراموشى سپرديد، و سرچشمه همه اينها جهل و نادانى شما بود!(4)،(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.