پاسخ اجمالی:
قرآن، توحید در استعانت را به توحید در عبادت عطف مى کند و عبادت غیر خدا و استعانت از غیر خدا را جایز نمی داند. از سویی به استعانت از غیر خدا دستور مى دهد. در واقع استعانت از غیر خدا دو صورت دارد؛ 1- از او کمک بخواهیم، با این اعتقاد که کار او مستند به خداست، یعنى با قدرتى که از سوى خدا و به اذن او دارد، مشکلات را حل می کند. که در واقع استعانت از خدا است. 2- از او کمک بخواهد، با این اعتقاد که در تأثیرش مستقل از خدا است. بى شک این اعتقاد شرک است و چنین استعانتى پرستش می باشد.
پاسخ تفصیلی:
موحّد، همان گونه که جز خدا را نمى پرستد، در زندگى دنیوى و اخروى خود نیز جز از خداوند یارى نمى طلبد. از این روست که خداوند، توحید در استعانت را به توحید در عبادت عطف مى کند و مسلمان را فرمان مى دهد که شب و روز در نمازهاى پنجگانه اش بگوید : «إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیّاکَ نَسْتَعِینُ». جدا کردن این دو و حرام دانستن عبادت غیر خدا و جایز شمردن استعانت از غیر خدا بر خلاف قرآن کریم است. مسلمان جز خدا را نمى پرستد و جز از او یارى نمى جوید.
این از یک سو. از سوى دیگر، همه خردمندان ـ چه موحّدان چه جز آنان ـ و پیامبران و اولیا همواره در زندگى دنیوى و معاشرت خویش، از غیر خدا کمک مى خواهند. حتى خداوند دستور مى دهد که از غیر خدا کمک بطلبید، مثل آیه : «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»؛(1) (از صبر و نماز، یارى بجویید.)
از ذى القرنین هم حکایت مى کند که از کسانى که در سرزمین قوم یأجوج و مأجوج بودند، کمک خواست: «وما مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّة»؛(2) (آنچه پروردگارم در اختیار من نهاده، بهتر است پس مرا با نیرویى یارى دهید.)
همچنین به مسلمانان فرمان مى دهد هر کس از شما کمک خواست، او را کمک کنید:
«وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ»(3) پس چه باید کرد؟ از یک سو آیات قرآن، یارى خواهى و استعانت را منحصر به خداوند مى داند، از سوى دیگر دستور مى دهد از غیر خدا کمک بخواهید ! پس باید حقیقت استعانتى را که مخصوص خداى سبحان است بررسى کرد و تفاوت آن را از نصرت خواهى از غیر خدا که محور زندگى اجتماعى است مشخص نمود.
توضیح اینکه : ممکن است استعانت از غیر خدا به دو صورت باشد :
1 . از یک عامل، چه طبیعى یا غیر طبیعى کمک بخواهیم، با این اعتقاد که کار او مستند به خداست، یعنى آن عامل مى تواند بندگان را کمک کند و با قدرتى که از سوى خدا و به اذن او دارد، مشکلات مردم را حل کند.
این نوع از استعانت، در واقع جدا از استعانت از خدا نیست، چون به طور ضمنى این اعتراف در آن نهفته که خدا به آن عوامل، آن اثر را داده و اجازه فرموده است و اگر بخواهد، آن قدرت و اثر را از آن مى گیرد. وقتى کشاورز، از عوامل طبیعى مثل خورشید، آب و کشت زمین کمک مى گیرد، در واقع از خداوندى کمک گرفته که به این عوامل، قدرت رویاندن و به ثمر رساندن بذر و رساندن به حدّ کمال بخشیده است.
2 . از یک انسان یا عامل طبیعى یا غیر طبیعى کمک بخواهد، با این اعتقاد که آن را در وجودش یاکار و تأثیرش مستقل از خدا بداند. بى شک این اعتقاد شرک است و چنین استعانتى پرستش به شمار مى رود. پس اگر کشاورز، از عوامل یاد شده کمک گرفت، با این اعتقاد که آن ها را در تأثیر یا وجود، یا مادّه، یا در کار و قدرت، مستقل پنداشت، این اعتقاد شرک است و چنین طلبى عبادت است.
از این توضیح، هدف دو دسته از آیات که در مسأله استعانت است، روشن مى شود: دسته اوّل: استعانت را منحصر به خدا مى کند و تنها او را یاور و مددکار به حساب مى آورد نه دیگرى را.
دسته دوم: ما را به یک سلسله از امور یارى کننده غیر از خدا فرا مى خواند و آن ها را در کنار خدا، نصرت بخش و یارى رسان مى شمارد. اگر جایگاه هر یک از دو گروه از آیات را درک کنیم، میان آن ها تعارض و اختلافى نیست. آن دسته از آیات که استعانت را منحصر به خداوند مى داند، ناظر به این حقیقت است که در صحنه هستى، هیچ مؤثّر تام و مستقلّ و بدون اتکاء به دیگرى نه در وجودش، نه در کار و تأثیرش، جز خداوند وجود ندارد. و آن دسته از آیات که استعانت از غیر خدا را جایز مى شمارد، ناظر به این است که عواملى در جهان هست که در وجود و کارش نیازمند خداوند است و هر کار مى کند، با اذن و مشیّت و قدرت الهى انجام مى دهد و اگر خداى متعال آن قدرت را به آن ها نداده بود و خواست خدا بر استمداد از آن جریان نیافته بود، هیج قدرتى بر هیچ کارى نداشت.
پس در همه مراحل به این نحو که گفته شد، یارى کننده حقیقى خداوند است و از هیچ کس به عنوان اینکه یارى رساننده مستقل است نمى توان استعانت جست، مگر از خداوند. از این رو، استعانت منحصر به خدا شده است. لیکن این هرگز مانع استعانت از غیر خدا به عنوان غیر مستقل و متکّى به قدرت الهى نیست و چنین استعانتى هرگز منافات با آن استعانت انحصارى نیست، چون :
اوّلا: استعانت مخصوص به خدا غیر از استعانت از عوامل دیگر است. استعانت منحصر به خدا با اعتقاد به این است که او ذاتاً و بدون تکیه بر دیگرى مى تواند ما را یارى کند، در حالى که استعانت از غیر خدا به نحو دیگر و با اعتقاد به این است که یارى رسانى او مستند و متکّى به قدرت الهى است نه به خودش و به نحو مستقل. استعانت به نحوه اول ویژه خداى متعال است و این دلیل نمى شود که استعانت از نوع دوم هم مخصوص او باشد.
ثانیاً: اینگونه استعانت، جدا از استعانت از خداوند نیست، بلکه عین همان است و موحّد که همه هستى را از خدا و وابسته به خدا مى داند، راهى جز این ندارد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.