پاسخ اجمالی:
کلام و نقل ابن تیمیّه از چند جهت، قابل اعتبار نیست: الف - خود ابن تیمیه در زمان پیامبر اکرم(ص) حضور نداشته تا بتواند مستقیم حدیث نقل کند و بگوید نقل شیعیان صحیح نیست، بلکه هم او و هم شیعیان باید با واسطه نقل کنند و آن واسطه ها را باید بررسى نمود. ب - خود ابن تیمیه حتّی در نزد علماى اهل سنّت هم اعتبار و جایگاهى ندارد، چنانکه ائمه چهارگانه اهل سنّت او را کافر مى دانند. ج- او عناد و دشمنى سرسختى با ائمه اطهار(ع) و شیعه دارد، چنانکه مبنای او کتمان و رد فضائل ایشان است.
پاسخ تفصیلی:
متن صحیح حدیث ثقلین به ادعای ابن تیمیه اینگونه است:
«حدثنی زهیر بن حرب وشجاع بن مخلد جمیعا عن ابن علیة قال زهیر حدثنا إسماعیل بن إبراهیم حدثنی أبو حیان حدثنی یزید بن حیان قال : انطلقت أنا وحصین بن سبرة وعمر بن مسلم إلى زید بن أرقم فلما جلسنا إلیه، قال له حصین لقد لقیت یا زید خیرا کثیرا رأیت رسول الله(صلى الله علیه و آله) وسمعت حدیثه وغزوت معه وصلیت خلفه لقد لقیت یا زید خیرا کثیرا حدثنا یا زید ما سمعت من رسول الله صلى الله علیه و سلم، قال یا ابن أخی والله لقد کبرت سنی وقدم عهدی ونسیت بعض الذی کنت أعی من رسول الله صلى الله علیه و سلم فما حدثتکم فاقبلوا وما لا فلا تکلفونیه، ثم قال قام رسول الله(صلى الله علیه و آله) یوما فینا خطیبا بماء یدعى خما بین مکة والمدینة فحمد الله وأثنى علیه ووعظ وذکر ثم قال:
أما بعد ألا أیها الناس فإنما أنا بشر یوشک أن یأتی رسول ربی فأجیب وأنا تارک فیکم ثقلین أولهما کتاب الله فیه الهدى والنور فخذوا بکتاب الله واستمسکوا به - فحث على کتاب الله ورغب فیه – ، ثم قال: وأهل بیتی أذکرکم الله فی أهل بیتی أذکرکم الله فی أهل بیتی أذکرکم الله فی أهل بیتی.
فقال له حصین ومن أهل بیته ؟ یا زید ألیس نساؤه من أهل بیته؟ قال نساؤه من أهل بیته ولکن أهل بیته من حرم الصدقة بعده، قال وهم؟ قال هم آل علی وآل عقیل وآل جعفر وآل عباس، قال کل هؤلاء حرم الصدقة ؟ قال نعم».
مسلم می گوید: « زهیر بن حرب، و شجاع بن مخلد، هر دو از ابن علیة، برایم حدیت نقل کردند که زهیر گفت: اسماعیل بن ابراهیم از ابو حیان، و او از یزید بن حیان، برایم روایت کرد : یزید بن حیان گفت: من و حصین بن سبره و عمر بن مسلم رفتیم پیش زید بن ارقم ، وقتی مقابل او نشستیم ، حصین به او گفت: ای زید بی شک تو چیزهای خوب فراوان دیده ای، تو رسول خدا را دیده ای و حدیثش را شنیده ای و همراه ایشان جنگیده ای و پشت سرشان نماز خوانده ای، ای زید بی شک تو چیزهای خوب فراوان دیده ای، ای زید آنچه را از رسول خدا شنیده ای برای ما بگو. زید گفت: ای برادر زاده بی شک سن من بالا رفته و از آن زمان فاصله گرفته ام و بعضی از مطالب را که از رسول خدا فرا گرفته ام فراموش کرده ام، پس آنچه را گفتم قبول کنید و آنچه را نگفتم در باره آن مرا به تکلف وادار نکنید. سپس گفت: روزی رسول خدا کنار آبی بین مکه و مدینه که «خم» نامیده می شد در میان ما در حالی که خطبه می خواند برخاست ، پس حمد وثنای الهی گفت و موعظه کرد و خدا را یاد کرد.
سپس فرمود: ای مردم بی شک من بشری هستم که نزدیک است فرستاده پروردگارم (عزائیل) بیاید ومن باید جواب او را بدهم (من هم از دنیا خواهم رفت)، و من در میان شما دو چیز ارزشمند به یادگار می گذارم، اوّل آندو کتاب خداست که در آن هدایت و نور است و شما به آن چنگ بزنید – بسیار بر کتاب خدا تأکید و در باره آن ترغیب کرد – سپس فرمود: و هچنین أهل بیتم را به یادگار می گذارم، خدا را درباره أهل بیتم به یادتان می آورم، خدا را درباره أهل بیتم به یادتان می آورم، خدا را درباره أهل بیتم به یادتان می آورم.
حصین به زید گفت: اهل بیت ایشان چه کسانی هستند؟ ای زید آیا بانوانش از اهل بیتش نیستند؟
زید گفت: بانوانش از اهل بیتش هستند امّا اهل بیتش کسانی هستند که بعد از ایشان صدقه بر آنها حرام است.
حصین گفت: و آنها چه کسانی هستند؟
زید گفت: آنها آل علی وآل عقیل وآل جعفر وآل عباس هستند. حصین گفت: همه اینها صدقه برایشان حرام است؟ زید گفت: بله».(1)
در جواب ادعای ابن تیمیه باید گفت:
1- کلام و نقل ابن تیمیّه از چند جهت، قابل اعتبار نیست:
الف - خود ابن تیمیه در زمان پیامبر اکرم- صلّى الله علیه و آله- حضور نداشته تا بتواند مستقیم حدیث نقل کند و بگوید نقل شیعیان صحیح نیست، بلکه هم او و هم شیعیان باید با واسطه نقل کنند و آن واسطه ها را باید بررسى نمود.
ب - خود ابن تیمیه حتّی در نزد علماى اهل سنّت هم اعتبار و جایگاهى ندارد، چنانکه ائمه چهارگانه اهل سنّت او را کافر مى دانند.(2)
ج- او عناد و دشمنى سرسختى با ائمه اطهار- علیهم السّلام- و شیعه دارد، چنانکه مبنای او کتمان و رد فضائل اهل بیت و دفاع از دشمنان آنها - حتی سلاطین جور بنی امیه و خوارج و ناصبیها - و تکفیر شیعیان است.
2- راوی حدیث (زید بن ارقم) اعتراف می کند که دچار پیری و فراموشکاری است و احتمال نقص در بیان تمام واقیع و فرازهای بیانات رسول خدا(صلى الله علیه و آله) و یا تغییر در عبارات وجود دارد، آیا می توان این چنین حدیثی را اصل و معیار قرار داد؟!
3- در این نقل قرائنى داریم که مى رساند این نقل درست نیست. چون که جمله «نساؤه من اهل بیته» در پایان این روایت آمده است زیدبن ارقم مى گوید: اهل بیت علاوه بر زنها، شامل آل على علیه السلام و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس(3)
مىشود. در حالیکه فخر رازى بعد از تطبیق اهل بیت بر خمسه طیبّه- علیهم السّلام- در آیهى مباهله، مىگوید: «و بدان که صحت این روایت بین اهل تفسیر و حدیث متفق علیه است و همه صحّت آنرا پذیرفته اند».(4) خود صحیح مسلم هم این روایت را نقل نموده است که مراد از اهل بیت، خمسه طیّبه علیهم السلام مى باشد.(5)
پس ذیل روایت مذکور ، دلیل بر عدم صحت آن است.
4- بر فرض که تنها طریق صحیح حدیث شریف ثقلین، همان باشد که ابن تیمیّه گفته است، باز هم تا حدودى مدعاى شیعیان را ثابت مى کند، و مى رساند که به هرحال دو ثقل اکبر جا مانده از پیامبر اکرم- صلّى الله علیه و آله- قرآن و اهلبیت - ولو به معناى وسیع آن- مى باشد و اتفاقاً در مورد اهل بیت سه بار تأکید مى کند که «خدا را بیاد شما مى اندازم در مورد اهل بیتم». هر چند جملات لن یفترقا را ندارد، و اى کاش وهابیها و پیروان ابن تیمیه به تأکید حدیث توجّه مى کردند که سه بار درباره اهلبیت تأکید نموده است و این همه بىحرمتىها به اهلبیت و قبور آنها در بقیع و کربلا و ... روا نمى داشتند.(6)
5- محدّثین دیگرى از اهل سنّت حدیث ثقلین را به گونه اى که شیعه نقل نموده است، نقل کرده اند، که ما به یک نمونه اشاره و بقیّه را به مراجع مربوطه ارجاع مى دهیم ترمذى در صحیحش با سندى منتهى به همان زیدبن ارقم که ناقل روایت مذکور در شبهه است، چنین نقل مى کند(7) که پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) فرمود «یا ایها الناس انى قد ترکت فیکم ما ان اخذتم به لن تضلوا کتاب الله و عترتى اهل بیتى» اى مردم بیدار باشید که من در بین شما چیزى را باقى گذاشتم که اگر آنرا بگیرید و بدان تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد، آن کتاب خدا و خانواده من اهل بیت من هستند. برخی از علما حدود چهل طریق از علماى عامّه را نام مى برد که حدیث را به این صورت نقل کرده اند «انى تارک فیکم الثقلین کتابالله و عترتى اهل بیتى لن یفترقا حتّى یردا علىّ الحوض من توسل (اوتمسک) بهما فقد نجى و من تخلّف عنهما فقد هلک ... ما ان تمسکتم بهما لن تضلّوا ابداً»(8)
آیا مى شود چشمها را بست و گفت نقل دقیق همان است که ابن تیمیّه مى گوید با اینکه این همه از علماى عامّه برخلاف ایشان و موافق با شیعه نقل نمودهاند؟
6- اگر در نقل سخنی از شخصیّتى، اختلافى صورت بگیرد و آن شخصیّت هم از دنیا رفته باشد، باید برویم درب خانه اهل بیت و بستگان او زانو بزنیم و بپرسیم که حقیقت آن حرف چه بوده است؟ «اهل البیت ادرى ما فى البیت» وقتى مى رویم در خانه اهل بیت پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) همان اهلبیتى که فخر رازى اتّفاق اهل تفسیر و حدیث را بر آن مدّعى شده است، (که قبلًا نقل نمودیم) مى گویند: پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) جدّ ما چنین فرمودند «انى مخّلف (در بعضى تارکٌ دارد) فیکم الثقلّین کتاب الله و عترتى اهلبیتى لن تضلّوا (ما تمسکتم بهما)»(9)
به عبارتهاى دیگرى که مقدارى با این تفاوت دارد نیز نقل شده است.(10)
7- حدیث ثقلین مدارک متعدّدی دارد و نمی توان فقط با بررسی یک مدرک و با نفی مدارک دیگر فقط ادعاهای متعصبانه خود راثابت کرد و واقعیات را مطابق میل خود تفسیر کرد ( مصادره به مطلوب نمود ).
مرحوم سلطان الواعظین شیرازى، چهل طریق را از علماى عامّه نام مى برد که حدیث ثقلین را نقل کردهاند.(11) و همچنین سیّد هاشم بحرینى در غایة المرام به سى و نه طریق از علماى عامّه و 82 طریق از علماى شیعه، حدیث مذکور را نقل نموده است.(12) و همچنین در پیام قرآن به 22 طریق اشاره شده است.(13)
8- اخیراً از طرف دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیّه رسالهاى پیرامون اسناد و متون حدیث ثقلین، منتشر گردید، که حاکى از آن است که اساتید عصر و پایهگذاران دارالتقریب، همگى به صحّت و تواتر حدیث، ایمان راسخ دارند. در این رساله، این حدیث از مدارک زیر نقل شده است صحیح مسلم، ج 7، ص 122، سنن ترمذى، ج 2، ص 307، سنن دارمى، ج 2، ص 432، مسند احمد، ج 3، ص 14، 17، 26، ... خصائص العلوى نسائى، ص 30، مستدرک حاکم، ج 3، طبقات محمدبن سعد زهرى و دهها کتاب دیگر که نقل همه آنها باعث طولانى شدن جواب مى شود.(14).( 15)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.