پاسخ اجمالی:
بعد از سخن امام علی(ع) با مصریان و بازگشتشان، امام به عثمان گفت: سخنى بگو که مردم از تو بشنوند و گواهِ بر آن باشند که توبه کرده ای. او برخاست و پس از حمد الهى گفت: من از آنچه کرده ام، استغفار مى کنم و به سوى خدا باز مى گردم؛... در آن روز، مردم با او مهربان شدند.
پاسخ تفصیلی:
در تاریخ الطبرى ـ به نقل از على بن عمر، از پدرش آمده: پس از بازگشت مصریان، [ مصریان، عثمان را محاصره، کرده بودند، عثمان از امیرالمؤمنین خواست که وساطت نماید، علی(علیه السلام) به سوی آنها رفت و میانشان گفتگوی بسیار صورت گرفت، در نهایت آنان خواستۀ امیرالمؤمنین(علیه السلام) را اجابت کرده و بازگشتند] على(علیه السلام) نزد عثمان آمد و گفت: سخنى بگو که مردم از تو بشنوند و گواهِ بر آن باشند و خداوند نیز تغییر روش و توبه ات را ببیند؛ زیرا شهرها بر تو شوریده اند و ایمن از آن نیستم که گروهى دیگر از کوفه بر تو در آیند و تو بگویى: «اى على! به سوى آنان برو» و من نتوانم به سوى آنان بروم و تو را نزد آنان معذور بدارم، و [نیز] گروهى دیگر از بصره بیایند و بگویى: «اى على! به سوى آنان برو» و چون نروم، چنین بپندارى که با تو قطع رحم کرده و حقّت را سبُک شمرده ام.
عثمان، بیرون آمد و همان خطبه ى [مشهور] را خواند که تغییر رفتار و توبه اش را اعلام مى داشت. او برخاست و پس از حمد و ثنایى شایسته مقام ربوبى و الهى، چنین گفت:
امّا بعد، اى مردم! به خدا سوگند، عیب گیرنده شما عیبى نگرفت که از آن بى اطّلاع باشم و هیچ کارى نکرده ام، مگر آن که از آن آگاهم ; امّا نفسم مرا سست کرد و فریبم داد و به بیراهه کشاند و من از پیامبر خدا شنیدم که مى گفت: «هر که لغزید، باز گردد و هر که خطا کرد، توبه کند و بر هلاکت، لجاجت نورزد؛ زیرا هر کس بر انحرافْ لجاجت ورزد، از راه، دورتر مى شود».
من نخستین پندگیرنده ام. از آنچه کرده ام، استغفار مى کنم و به سوى خدا باز مى گردم؛ چرا که همچون منى، دست مى کشد و باز مى گردد! چون [ از منبر] فرود آمدم، بزرگانتان نزد من آیند و نظر خود را به من ارائه دهند که به خدا سوگند، اگر حقْ مرا به بردگى کشد، چون بَرده رفتار مى کنم و مانند برده خوار مى شوم و همچون برده اى مى گردم که اگر برده بمانَد، صبر مى کند و اگر آزاد شود، سپاس مى گزارَد؛ و راه گریزى از خدا نیست، جز آن که به سوى همو باز گردم. پس، نیکان شما از نزدیکى به من سستى نکنند که اگر دست راستم نپذیرد، دست چپم پیروى مى کند.
در آن روز، مردم با او مهربان شدند و برخى از آنها گریستند و سعید بن زید به سوى او رفت و گفت: اى امیر مؤمنان! آنهایى که با تو همراه نگشتند، پیوند با تو را بریدند. خدا را، خدا را درباره خودت [ در نظر داشته باش] که آنچه را گفته اى، به پایان برى!.(1)، (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.