پاسخ اجمالی:
گروهی از خوارج، با عبدالله بن خَبّاب و همسرش مواجه شدند، به او گفتند تو در امان هستی، درباره على پيش و پس از داورى چه عقیده ای داری؟ عبدالله گفت: همانا او خداشناس تر و پرهيزگارتر از شما در دینش است. خوارج گفتند: به خدا سوگند، تو را به گونه اى مى كشيم كه هيچ كس را نكشته ايم و او را سر بريدند. آنگاه شکم همسرش را در پايان دوران باردارى، دريدند و بعد اُمّ سنان صيداوى و سه زن دیگر را از قبيله طَى با فجیح ترین حالت كشتند.
پاسخ تفصیلی:
در منابع اهل سنت آمده است خوارج قبل از بر پایی جنگ نهروان جنایاتی بس شرآور انجام دادند که در اینجا به نمونۀ از آن اشاره می کنیم:
در کتاب تاريخ الطبرى ـ به نقل از حميد بن هلال ـ آمده است:
خوارجى كه از بصره حركت كرده بودند، آمدند تا به هم فکرانشان در كناره نهر بپیوندند.
در مسیر راه به مردى برخوردند كه زنش را بر مرکبی سوار كرده و مى بُرد. خوارج به كنارش رفتند و او را فرا خواندند و به تهديد، هراسانش ساختند و به وى گفتند: تو كيستى؟
گفت: من عبد الله بن خَبّاب هستم (1)، كه پدرم از صحابى پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله)، بود.
سپس به او گفتند: آيا تو را به هراس افكنديم؟
عبد الله گفت: آرى.
خوارج گفتند: تو را بيمى نيست! پس ما را از پدرت حديثى روايت كن كه وى از پيامبر (ص)، شنيده باشد؛ اميد كه خداوند، ما را از آن سود دهد.
عبد الله گفت: پدرم از پيامبر خدا(ص) روايت كرد كه آشوبى در پيش است كه در آن، دل مى ميرد، همان سان كه بدنش مى ميرد. در آن فتنه، آدمى شبانگاه مؤمن است و صبحگاهان، كافر.
گفتند: اين حديث را از تو پرسيديم.... حال بگو چه مى گويى درباره على، پيش و پس از داورى(حکمیت)؟
عبد الله گفت: همانا او خداشناس تر از شما و در دينش پرهيزگارتر از شما است.
خوارج گفتند: همانا تو از هوای نَفْست پيروى مى كنى... به خدا سوگند، تو را مى كشيم، به گونه اى كه هيچ كس را نكشته ايم.
عبدالله گفت: من مسلمانم و در اسلام بدعتی نیاورده ام؛ و شما مرا امان دادید و گفتید بیمی بر من نیست.
اما خوارج عبدالله را به پهلو خواباندند و سرش را بريدند. سپس به سوى همسرش که در پايان دوره باردارى بود، آمدند. و شكمش را دريدند و سپس اُمّ سنان صيداوى و سه زن دیگر را از قبيله طَى [با فجیح ترین حالت] كشتند.
و چون اين خبر، به على(عليه السلام)، رسيد. وی حارث بن مرّه عبدى را به سوى ايشان گسيل داشت تا صحّت اخبار رسيده را دريابد و آنچه را مى بيند، بدون كتمان، به وى كتباً گزارش كند حارث به سوی آنان حركت كرد، اما خوارج به جانب وى هجوم برده، و او را كشتند.
على(ع)، به سوى خوارج حركت كرد و آنان پيغام داد: «كشندگانِ برادران ما را، به ما بسپاريد تا در ازاى كشتن آنان، قصاصشان كنيم. سپس من رهایتان مى كنم و از شما دست مى کشم؛ باشد كه خدا دل هاتان را بگردانَد و شما را به وضعى بهتر از اين كه اكنون داريد، بازگردانَد».
خوارج به وى گفتند: ما، همه، ايشان را كشتيم و همگى، ريختن خون آنان و شما را مباح مى دانيم.(2)،(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.