پاسخ اجمالی:
گرچه سنّت نبوى منزلت عظیمى دارد ولى هر چه به عنوان حدیث نقل مى شود را نباید قبول کرد؛ زیرا 1- نسبت خلافِ واقع به پیامبر(ص) یا صحابه زیاد بوده است. 2- اسرائیلیات فراوانى به نام حدیث نبوى وجود دارد. 3- برخى از صحابه و تابعین با جعل حدیث تجارت کرده اند. 4- برخى از اهل سنّت نیز در تأیید مذهب خود حدیث جعل کرده اند. آری بهترین راه برای شناخت حدیث صحیح عرضه آن بر قرآن و سنت متواتر و موافقت آن با عقل سلیم می باشد.
پاسخ تفصیلی:
شکى نیست که سنّت نبوى داراى منزلت عظیمى نزد مسلمین است و باید چنین باشد، ولى این بدان معنا نیست که هر چه به عنوان حدیث و سنّت نبوى نقل مى شود را بدون استثنا بپذیریم و به آن اعتقاد پیدا کرده یا عمل نماییم؛ زیرا:
اوّلا: مى دانیم که عوامل و انگیزه هاى کذب و دروغ در میان صحابه و دیگران، و نسبت خلافِ واقع دادن به پیامبر(صلى الله علیه وآله) یا صحابه زیاد بوده است. البته ما منکر زحمات علما و محدثین در جمع احادیث صحیح نیستیم، ولى معتقدیم که شناخت احادیث صحیح و سنّت حقیقى کارى بس دشوار است. لذا ابوداوود در سننش فقط چهار هزار و هشت صد حدیث از مجموعه پانصد هزار حدیث نقل کرده است.(1)
ثانیاً: بعد از وفات پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به احبار یهود و رهبان نصارا که در ظاهر اسلام آورده بودند، اجازه نشر حدیث داده شد و در نتیجه اسرائیلیات فراوانى به نام حدیث نبوى در جامعه اسلامى منتشر گردید.
شهرستانى مى گوید: «مشبّهه روایاتى را به دروغ وضع کرده و آن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) نسبت دادند، که اکثر آن ها از یهود گرفته شده بود».(2)
ثالثاً: برخى از صحابه و تابعین نیز با جعل حدیث، تجارت کرده و از این راه نفقه زندگانى خود را به دست مى آوردند.
ابن ابى الحدید از استادش ابى جعفر نقل مى کند: معاویه به سمرة بن جندب صحابى، صد هزار درهم داد تا روایت جعل کند که آیه: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللهَ عَلى ما فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ»، در مذمّت على(علیه السلام) نازل شده؛ و در مقابل آن «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ»، در شأن ابن ملجم مرادى نازل شده است. او این مبلغ را نپذیرفت. قول دویست هزار دینار داد، باز هم قبول نکرد. قول سیصد هزار دینار داد، قبول نکرد. پیشنهاد چهارصد هزار دینار داد، آن گاه قبول کرد».(3)
رابعاً: مشاهده مى شود که متأسفانه برخى از اهل سنّت در تأیید مذهب خود حدیث جعل کرده و آن را به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نسبت مى دهند؛ همان گونه که علامه امینى(رحمه الله) در الغدیر اسامى آنان را به طور مفصل نقل کرده است. لذا مشاهده مى کنیم که چگونه احادیث در شأن ائمه مذاهب چهارگانه را جعل کرده، و به پیامبر(صلى الله علیه وآله) نسبت داده اند.(4)
حال وظیفه ما در مقابل این احادیث جعلى چیست؟ آیا علما وظیفه ندارند که احادیث را از حیث سند و دلالت بررسى و تنقیح کنند؟ خصوصاً در مواردى که دروغ گویان و جاعلین حدیث مضامینى را جعل کرده و با ساختن سندهاى معتبر حدیثى به جامعه اسلامى تحویل مى دادند که این خود ضربه اى بسیار سنگین بر پیکره حدیث اسلامى بوده است.
بنابراین وظیفه علماى اسلامى است که احادیث را از راه هاى مختلف مورد بررسى و بازنگرى قرار دهند؛ مثل:
1- عرضه کردن حدیث بر کتاب خدا، تا با آن مخالفت نداشته باشد.
فخر رازى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که فرمود: «اگر حدیثى از من بر شما نقل شد، آن را بر کتاب خدا عرضه کنید، اگر موافق آن بود، قبول کرده وگرنه رد نمایید».(5)
2 ـ عرضه کردن حدیث بر سنّت متواتر؛ زیرا سنّت متواتر قطعى السند است.
3 ـ موافقت حدیث با عقل سلیم که خالى از هر گونه پیش فرض و شائبه است.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.