پاسخ اجمالی:
زبیر دومین آتش افروز جمل وقتی احساس شکست کرد، تصمیم گرفت از میان قبیله «احنف بن قیس» به سوی مدینه فرار کند. رئیس قبیله از کار ناجوانمردانه زبیر سخت خشمگین شد، چراکه مردم را فدای خودخواهی خود کرده بود و اکنون می خواست از میدان بگریزد. لذا یکی از یاران احنف به نام «عمرو بن جرموز» او را تعقیب کرد و وقتی زبیر در «وادی السباع» برای نماز ایستاد از پشت سر بر او حمله کرد و او را کشت.
پاسخ تفصیلی:
در کتاب الجمل آمده است: زبیر، دومین آتش افروز نبرد جمل، وقتی احساس شکست کرد، تصمیم به فرار به سوی مدینه گرفت، آن هم از میان قبیله «احنف بن قیس» که به نفع امام (علیه السلام) از شرکت در نبرد خودداری کرده بود. رئیس قبیله از کار ناجوانمردانه زبیر سخت خشمگین شد، زیرا وی، بر خلاف اصول انسانی، مردم را فدای خودخواهی خود کرده بود واکنون می خواست از میدان بگریزد. که یک نفر از یاران احنف به نام عمرو بن جرموز تصمیم گرفت که انتقام خونهای ریخته شده را از زبیر بگیرد. پس او را تعقیب کرد و وقتی زبیر در نیمه راه برای نماز ایستاد از پشت سر بر او حمله کرد و او را کشت و اسب و انگشتر و سلاح او را ضبط کرد و جوانی را که همراه او بود به حال خود واگذاشت و آن جوان زبیر را در «وادی السباع » به خاک سپرد.(1)
همچنین در کتاب الجمل به نقل از مروان بن حکم آمده: «هَرَبَ الزُّبَیرُ فارّاً إلَى المَدینَةِ حَتّى أتى وادِیَ السِّباعِ ، فَرَفَعَ الأَحنَفُ صَوتَهُ...»؛(2) (زبیر به قصد مدینه فرار کرد تا به بیابان سِباع رسید. احنف، صدایش را بلند کرد و گفت: با زبیر، چه کنم؟ او دو گروه از مسلمانان را به جان هم انداخت تا این که برخى، برخى دیگر را کشتند و اینک مى خواهد به خانواده اش بپیوندد).
در کتاب طبقات الکبری آمده است: بعد از آنکه علی(علیه السلام) حدیث پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به یاد زبیر آورد؛ آن حدیثی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به زبیر فرموده بود: «ای زبیر، تو به زودى با علی(علیه السلام) پیکار مى کنى، درحالى که تو بر او ستمگرى؟».
زبیر صحنه جنگ را ترک کرد و به قصد مدینه فرار کرد.(3).(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.