پاسخ اجمالی:
در منابع اهل سنت روایاتى در رابطه با عبادت امام سجاد(ع) وارد شده است. ابى نوح انصارى مى گوید: «در اتاقى که حضرت سجاد(ع) مشغول عبادت بود، آتش سوزى رخ داد. عده اى فریاد مى زدند، ولى حضرت سر از سجده برنداشت تا آن که آتش خاموش شد. در این باره از او سؤال شد؟ حضرت فرمود: آتشى دیگر مرا از این آتش غافل ساخته بود». هم چنین سفیان بن عیینه مى گوید: «هنگامی که حضرت احرام بست بر بدنش لرزه اى عارض شد و نتوانست تلبیه بگوید به حضرت عرض شد: چه شده؟ حضرت فرمود: مى ترسم لبیک بگویم و در جواب گفته شود: لالبّیک».
پاسخ تفصیلی:
الف) ابى نوح انصارى مى گوید: در اتاقى که حضرت سجاد(علیه السلام) مشغول نماز و سجده بود، آتش سوزى رخ داد. عده اى فریاد مى زدند: اى پسر رسول خدا! آتش! ولى حضرت سر خود را از سجده برنداشت تا آن که آتش خاموش شد. در این باره از او سؤال شد؟ حضرت فرمود: آتشى دیگر مرا از این آتش غافل ساخته بود.(1)
ب) روایت شده که حضرت هرگاه از چیزى خوف پیدا مى کرد، در دعا کردن نهایت کوشش را مى نمود(2).
ج) سفیان بن عیینه مى گوید: «حجّ علىّ بن الحسین(علیه السلام) فلمّا احرم واستوت به راحلته اصفرّ لونه وانتفض ووقع علیه الرعدة ولم یستطع ان یلبّى. فقیل له: مالک لا تلبّى؟ فقال: أخشى ان اقول لبیک فیقال لى: لا لبیک»؛(3) (على بن الحسین حج به جاى آورد، هنگامى که احرام بسته و مرکبش استقرار پیدا کرد، رنگ او زرد شد و در حالت خضوع بر بدنش لرزه اى عارض شد و لذا نتوانست تلبیه بگوید. به حضرت عرض شد: چه شده شما را که لبیک نمى گویى؟ حضرت فرمود: مى ترسم لبیک بگویم و در جواب من گفته شود: لالبّیک).
د) ابوسعید عبدالملک بن قریب اصعمى مى گوید: هنگامى که من مشغول طواف دور خانه خدا بودم، ناگهان جوانى را دیدم که دست به پرده کعبه گرفته و مى گوید:
1ـ« یا من یجیب دعا المضطرّ فى الظلم *** یا کاشف الضرّ و البلوى مع السقم
2ـ قد نام وفدک حول البیت و انتبهوا *** و انت یا حىّ یا قیّوم لم تنم
3ـ ادعوک ربّى حزینا هائناً قلقاً *** فارحم بکائى بحقّ البیت و الحرم
4ـ ان کان جودک لایرجوه ذوسفه *** فمن یجود على العاصین بالکرم»
1ـ (اى کسى که اجابت مى کنى دعاى شخص مضطّر را در تاریکى، اى برطرف کننده سختى و بلا و بیمارى 2ـ به تحقیق مهمانان تو در اطراف خانه ات خواب یا بیدارند و تو را اى زنده پاینده هرگز خواب فرا نمى گیرد 3ـ پروردگارا تو را مى خوانم با حالت حُزن و اندوه و اضطراب، پس بر گریه ام رحم کن! بحقّ خانه و حرمت 4ـ اگر بخشش تو را انسانهاى سفیه آرزو نکنند، پس گناهکاران را چه کسى با کرم خویش مى بخشد.)
آن گاه گریه بلندى نمود و این اشعار را انشاء کرد:
1ـ «الا ایّها المقصود فى کلّ حاجة *** شکوت الیک الضرّ فارحم شکایتى
2ـ ألا یا رجائى انت تکشف کربتى *** فهب لى ذنوبى کلّها واقض حاجتى
3ـ اتیت بأعمال قباح ردیّة *** و ما فى الورى عبد جنى کجنایتى
4ـ اتحرقنى بالنار یا غایة المنى *** فأین رجائى ثمّ این مخافتى»
1ـ (اى مقصود من در هر حاجتى! به سوى تو شکایت مى کنم از سختى ها، پس بر شکایتم رحم کن. 2ـ اى امید من، تو برطرف کننده اندوه منى، پس همه گناهانم را ببخش و حاجتم را برآور.
3ـ به سوى توآمدم با اعمال زشت و پست و در این عالم بنده اى جنایتکارتر از من نیست.
4ـ آیا مرا با آتش مى سوزانى اى مُنتهاى آرزو! پس امید من چه مى شود؟ پس ترس من چه مى شود؟)
آن گاه بر روى زمین افتاد و غش نمود. نزد او رفتم، دیدم او زین العابدین على بن الحسین بن على بن ابى طالب(علیهم السلام) است.
هـ ) احمد بن محمّد بن عبدربّه مى گوید: «وکان على بن الحسین(علیه السلام) اذا قام للصلاة اخذته رعدة فسئل عن ذلک فقال: «ویحکم اتدرون إلى من اقوم ومن ارید ان اناجى؟»(4)؛ (على بن الحسین(علیه السلام) هنگامى که به نماز مى ایستاد لرزه اى او را فرا مى گرفت. از علّت آن سؤال شد؟ در جواب گفت: واى بر شما! آیا مى دانید در مقابل چه کسى مى ایستم و با چه کسى مناجات مى نمایم؟).(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.