پاسخ اجمالی:
ایشان می فرماید: «به خدا سوگند طلحه در خونخواهى عثمان شتاب نکرد، مگر از ترس آن که از او بازخواست شود؛ زیرا کسى بر ریختن خون عثمان حریص تر از او نبود. به خدا سوگند، طلحه و زبیر و عایشه،... خونى را طلب مى کنند که خود بر زمین ریختند و خودشان عهده دار آن بودند، پیامد خون عثمان تنها بر گردن آنان است و آنان همان گروه ستمکارند».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) می فرماید: «به خدا سوگند که او (طلحه) در خونخواهى عثمانْ شتاب نکرد، مگر از ترس آن که از او بازخواست شود؛ زیرا که کسى در میان جمعیت بر [ریختن خون] عثمان، حریص تر از او نبود. از این رو، تصمیم گرفت بدانچه برایش سودمندتر است، مغالطه کند تا حقیقتْ پوشیده مانَد و تردید، پیدا شود. به خدا سوگند، طلحه در مسئله عثمان،... کارى تازه کرد که ناشناخته بود. به خدا سوگند، او و زبیر و عایشه،... خونى را طلب مى کنند که خود بر زمین ریختند و آنان، خودشان عهده دار آن بودند، پیامد خون عثمان، تنها بر گردن آنان است و آنان، همان گروه ستمکارند».(1)
همچنین ابن شهر آشوب می نویسد؛ امام علی(علیه السلام) به کوفیان نوشت: «از ماجراى عثمان به گونه اى به شما خبرمى دهم که شنیدنش مانند دیدنش باشد. مردم بر او خُرده مى گرفتند ... طلحه و زبیرهم آسان ترین کارشان آن بود که بر او بتازند و ملایم ترین صدایشان، درشتى کردن با او بود».(2)
امام علی(علیه السلام) در یکی از سخنرانی هایش آن هنگام که گزارش بیعت شکنی طلحه و زبیر به وی رسید فرمود: «بدانید که شیطان، گروهش را برانگیخته است و لشکر خویش را از هر سو فرا خوانده تا ستم برقرار باشد و باطل در جایگاهش پایدار بمانَد. به خدا سوگند آنان، (طلحه و زبیر و عایشه) حقّى را مى جویند که خود آن را به کنار نهادند، و خونخواهى کسى را مى کنند که خود خونش را ریختند، به راستى که بزرگ ترین دلیل آنان بر ضررِ خودشان است. آنان از مادرى شیر مى خورند که شیرش خشکیده است»(3).
در کتاب تاریخ طبری در ماجرای جنگ جمل آمده: «وکانَ عَلِیٌّ قالَ لِلزُّبَیرِ: أ تَطلُبُ مِنّی دَمَ عُثمانَ وأنتَ قَتَلتَهُ؟! سَلَّطَ اللهُ عَلى أشَدِّنا عَلَیهِ الیَومَ ما یَکرَهُ».(4) على(علیه السلام) به زبیر فرمود: «تو خونِ عثمان را از من مى خواهى، با این که خودت او را کشتى؟ خداوند بر کسى که بر او بیشتر سخت گرفت، همین امروز، بلا نازل کند!».
و همچنین در تاریخ طبری آمده: «سارَ عَلِیٌّ مِنَ الزاوِیَةِ یُریدُ طَلحَةَ وَالزُّبَیرَ وعائِشَةَ و... ، فَالتَقَوا عِندَ مَوضِعِ قَصرِ عُبَیدِ اللهِ بنِ زیاد....، فَقالَ عَلِیٌّ: لَعَمری لَقد أعدَدتُما سِلاحاً وخَیلا ورِجالا ، .... فَهَل مِن حَدَث أحَلَّ لَکُما دَمی؟ قالَ طَلحَةُ: ألَّبتَ النّاسَ علَى عُثمانَ، قالَ عَلِیٌّ: «یَوْمَـئـِذ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ» ،(5) یا طَلحَةُ، تَطلُبُ بِدَمِ عُثمانَ؟! فَلَعَنَ اللهُ قَتَلَةَ عُثمانَ»؛(6)
(هنگامی علی در تعقیب طلحه و زبیر وعایشه از سرزمین زاویه حرکت نمود و در نزدیک منزلگاه عبیدالله بن زیاد با هم روبرو شدند.....، على(علیه السلام) فرمود: «به جانم سوگند ، شما اسلحه و سواره و پیاده نظامْ فراهم کردید. بهتر آن بود که نزد خداوند، عذرى فراهم مى ساختید. از خداوند سبحان بترسید. مانند آن زنى نباشید که پس از ریسیدن، رشته هاى خویش را پنبه مى کرد. آیا من برادرِ دینى شما نبودم که خون مرا محترم مى شمردید و من، خون شما را محترم مى دانستم؟ آیا حادثه اى رخ داده که خونم را براى شما حلال کرده است؟». طلحه گفت: مردم را بر ضدّ عثمان برانگیختى.
على(علیه السلام) فرمود: «آن روز، خدا جزاى شایسته آنان را به طور کامل مى دهد و خواهند دانست که خداوند، همان حقیقتِ آشکار است» . اى طلحه [آیا] تو خونخواهى عثمان را مى کنى؟! پس خداوند، قاتلان عثمان را لعنت کند!).(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.