پاسخ اجمالی:
کتابهاى اهل سنت سرشار از فضائل آن حضرت از زبان پيامبر(ص) است، مانند؛ پیامبر(ص) فرمود: «حسن و حسين دو ريحانه من از اين دنيايند»؛ «حسن و حسين فرزندان من هستند، هرکس آن دو را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است و هرکس اين دو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته»؛ «حسن و حسين دو آقاى جوانان اهل بهشتند و پدرشان از آن دو بهتر است»؛ پیامبر(ص) حسين را در بغل گرفته و مى فرمود: «بار خدايا! من او را دوست دارم، تو نيز او را دوست بدار».
پاسخ تفصیلی:
کتابهاى اهل سنت سرشار از فضائل و مناقب آن حضرت از زبان پیامبر(صلى الله علیه وآله) است که در اینجا به نمونه هایى اشاره مى کنیم:
1. بخارى به سندش از نعیم نقل کرده که از ابن عمر سؤال شد: اگر شخص محرم، مگسى را به قتل برساند، حکمش چیست؟ او در جواب گفت: اهل عراق از مگسى سؤال مى کنند در حالى که فرزند دختر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را به قتل رسانده اند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «هما ریحانتاى من الدنیا»(1)؛ (حسن و حسین دو ریحانه من از این دنیایند).
2. حاکم نیشابورى به سندش از سلمان نقل کرده که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: «الحسن و الحسین ابناى، من احبّهما احبّنى، و من احبّنى احبّه الله، و من احبّه الله ادخله الجنة، و من ابغضهما ابغضنى، و من ابغضنى ابغضه الله، و من ابغضه الله أدخله النار»(2)؛ (حسن و حسین دو فرزندان من هستند، هرکس آن دو را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است و هرکس خدا را دوست بدارد، خداوند او را داخل بهشت خواهد کرد. و هرکس این دو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته، و هرکس مرا دشمن بدارد خدا را دشمن داشته و هر کس خدا را دشمن بدارد خداوند او را داخل در جهنم خواهد نمود).
3. او همچنین به سندش از ابن عمر نقل کرده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «الحسن والحسین سیّدا شباب اهل الجنة و ابوهما خیر منهما»(3)؛ (حسن و حسین دو آقاى جوانان اهل بهشتند و پدرشان از آن دو بهتر است).
4. ترمذى به سندش از یوسف بن ابراهیم نقل کرده که از انس بن مالک شنید که مى گوید: «سئل رسول الله(صلى الله علیه وآله) اىّ اهل بیتک احبّ إلیک؟ قال: الحسن والحسین. وکان یقول لفاطمة: ادعى لى ابنىَّ، فیشمهما ویضمهما إلیه»(4)؛ (از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) سؤال شد: کدامین شخص از اهل بیت شما نزدتان محبوب تر است؟ حضرت فرمود: حسن و حسین. و همیشه به فاطمه مى فرمود: دو فرزندم را به نزد من آور. آن گاه آن دو را مى بویید و به سینه مى چسبانید).
5. یعلى بن مره مى گوید: با پیامبر(صلى الله علیه وآله) از منزل خارج شدیم و به میهمانى دعوت بودیم. ناگهان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشاهده کرد که حسین(علیه السلام) در راه مشغول بازى است. حضرت با سرعت به جلوى جمعیت آمد و دو دست خود را باز کرد تا حسین(علیه السلام) را بگیرد، ولى او به این طرف و آن طرف مى دوید، هر دو مى خندیدند تا آن که حضرت او را گرفت. یکى از دو دستش را زیر چانه او و دست دیگرش را بین سر و دو گوشش قرار داد و با او معانقه کرد و او را بوسید. آنگاه فرمود: «حسین منّى و أنا منه، احبّ الله من احبّه، الحسن و الحسین سبطان من الأسباط»(5)؛ (حسین از من است و من از اویم، خدا دوست بدارد هر کسى که حسین را دوست دارد. حسن و حسین دو سبط از اسباطند).(6)
6. یزید بن ابى یزید مى گوید: پیامبر(صلى الله علیه وآله) از حجره عایشه بیرون آمد و گذرش بر خانه فاطمه(علیها السلام) افتاد. صداى گریه حسین را شنید. فرمود: «الم تعلمى انّ بکاءه یؤذینى؟»(7)؛ ([اى فاطمه!] آیا نمى دانى که گریه او مرا اذیت مى کند؟)
7. حاکم نیشابورى به سندش از ابوهریره نقل کرده که گفت: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را مشاهده کردم در حالى که حسین بن على را در بغل گرفته و مى فرمود: «اللهم انّى احبّه فأحبّه»(8)؛ (بار خدایا! من او را دوست دارم، تو نیز او را دوست بدار).(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.