پاسخ اجمالی:
عقبة بن حارث و انس بن مالک می گویند: حسن بن على شبيه ترين مردم از حيث صورت به رسول(ص) بود، ابوهريره مى گويد: رسول خدا(ص) در حقّ او فرمود: «خدايا! من او را دوست دارم پس تو نيز او را و هرکس که او را دوست دارد دوست بدار»؛ بعد از شهادت ایشان، مروان بر جنازه امام می گريست، امام حسين(ع) به او اعتراض کرد، که در زمان حیاتش چقدر به او ظلم کردی، او گفت: من اين کارها را با کسى مى کردم که از کوه بردبارتر بود. تعداد ديگري از صحابه و تابعين نیزی بيانات والايي نسبت به امام حسن(ع) ابراز داشته اند.
پاسخ تفصیلی:
1 ـ انس بن مالک مى گوید: «حسن بن على شبیه ترین مردم از حیث صورت به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بود».(1)
2 ـ بخارى به سندش از عقبة بن حارث نقل کرده که گفت: «رأیت ابابکر وحمل الحسن وهو یقول: بأبى شبیه بالنبى لیس شبیه بعلىّ و علىّ یضحک»(2)؛ (ابوبکر را دیدم که حسن(علیه السلام) را به دوش گرفته و مى گوید: پدرم به فدایش، چقدر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) شبیه است و شباهتى به على(علیه السلام) ندارد.این در حالى بود که على(علیه السلام) مى خندید.)
3 ـ ابوهریره مى گوید: «... کسى نزد من محبوب تر از حسن بن على نبود بعد از آن که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در حقّ او فرمود: «اللّهم انّى احبّه فاحبّه و احبّ من یحبّه»(3)؛ (خدایا! من او را دوست دارم پس تو نیز او را و هرکس که او را دوست دارد دوست بدار).
4 ـ مساور مولا بنى سعد بن بکر مى گوید: «رأیت اباهریرة قائماً على المسجد یوم مات الحسن(علیه السلام)یبکى وینادى بأعلى صوته: یا ایّها الناس! مات الیوم حِبّ رسول الله»(4)؛ (ابوهریره را هنگام وفات حسن(علیه السلام) بر در مسجد مشاهده کردم که مى گریست و با صداى بلند مى گفت: اى مردم! امروز محبوب رسول خدا از دنیا رحلت نمود).
5 ـ خالد بن معدان مى گوید: «مقدام بن معدى کرب و عمروبن اسود بر معاویه وارد شدند. معاویه به مقدام گفت: آیا مى دانى که حسن بن على از دنیا رحلت نمود؟ مقدام گفت: إنا لله وإنا إلیه راجعون! معاویه گفت: آیا این را مصیبت مى دانى؟! او گفت: چگونه مصیبت ندانم در حالى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) او را در دامن خود مى گذاشت و مى فرمود: «هذا منّى و حسین من علىّ»(5)؛ (این از من و حسین از على است).
6 ـ ابن عباس مى گوید: «ما ندمت على شىء فاتنى من شبابى الاّ انّى لم احجّ ماشیاً. ولقد حجّ الحسن بن علىّ(علیه السلام) خمساً وعشرین حجة ماشیاً، وانّ النجائب لتقاد معه، ولقد قاسم الله ماله ثلاث مرّات حتى انّه یعطى الخفّ ویمسک النعل»(6)؛ (من بر هیچ چیز که در جوانى از من فوت شده پشیمان نشدم جز آن که در آن ایّام پیاده حج به جاى نیاوردم. حسن بن على 25 بار پیاده حج به جاى آورد در حالى که اسبان نجیب او را همراهى مى کردند. اموالش را با خداوند سه مرتبه تقسیم کرد تا این که کفش را مى داد و نعلین را براى خود نگاه مى داشت).
7 ـ جویریه مى گوید: «لمّا مات الحسن(علیه السلام) بکى مروان فی جنازته فقال الحسین(علیه السلام): أتبکیه! وقد تجرعه ما تجرعه؟ فقال: إنّى کنت افعل ذلک إلى أحلم من هذا. واشار بیده إلى الجبل»(7)؛ (هنگامى که حسن(علیه السلام) از دنیا رحلت نمود مروان بر جنازه او گریست. حسین(علیه السلام)به او فرمود: آیا بر او مى گریى در حالى که چه غصه هایى را به او خوراندى؟ او گفت: من این کارها را با کسى مى کردم که از این بردبارتر بود. در آن هنگام با دستش به کوه اشاره کرد.)
8 ـ حاکم به سندش از سعید بن ابى سعید مقبرى نقل مى کند: «ما با ابوهریره بودیم، حسن بن على بن ابى طالب بر ما وارد شد و سلام کرد. ما جواب سلام او را دادیم ولى ابوهریره از آمدن حضرت اطلاع پیدا نکرد. ما گفتیم: اى ابوهریره! این حسن بن على است که بر ما سلام نمود.
ابوهریره خدمت او رسیده و عرض کرد: و علیک السلام یا سیدى. آن گاه گفت: از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: او سیّد و آقا است.(8)
9 ـ وى همچنین به سندش درباره ابوهریره نقل کرده که راوى گفت: ابوهریره را ملاقات کردم در حالى که به حسن(علیه السلام) مى گفت: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شکم تو را بوسید، آن موضعى را که حضرت بوسید بالا بزن تا من نیز ببوسم. او مى گوید: حسن(علیه السلام) آن موضع را بالا زد و ابوهریره آن موضع را بوسید.(9)
حاکم بعد از نقل این حدیث مى گوید: «این حدیثى صحیح و داراى شرط شیخین است». و ذهبى نیز آن را قبول کرده است.(10)
هیثمى نیز رجال این حدیث را صحیح دانسته، به جز عمیر بن اسحاق که او ثقه است.(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.