پاسخ اجمالی:
او مي گويد: پيامبر(ص) على را به پنج تن از پيامبران همانند ساخته است. بردبارى و دانش و فهم و زهد و توانمندى و زيبايى، شريف ترين ويژگيها هستند و على به کامل ترين مرتبه اين صفات دست يافته بود؛ چرا که بردبارى پيامبران کامل ترين بردبارى و دانش انبيا بى نقص ترين دانش و فهم ايشان تمام ترين فهم و زهد آنان رفيع ترين زهد و توانمندى شان بالاترين توانمندى است. لذا گفته اند: هر انسان گرانمايه اى تنها نشان دهنده يکى از اوصاف کمال است؛ ليکن خداى رحمان تمام بزرگيها و مقامات بلند را در علي(ع) گرد آورد.
پاسخ تفصیلی:
علّامه، محمّد بن اسماعیل، سخنى لطیف و تقریرى متین درباره حدیث تشبیه دارد که روش احتجاج شیعه را روشن و شیوه استدلال آنان را تأیید مى کند.
او مى گوید: پیامبر(صلى الله علیه وآله) على را به پنج تن از پیامبران همانند ساخته است. محبّ الدین طبرى در این باره مى نویسد:
ابوالحمراء نقل کرده است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«مَنْ أرادَ أنْ یَنْظُرَ إلى آدَمَ فی عِلْمِهِ وَ إلى نُوح فی فَهْمِهِ وَ إلى إبْراهیمَ فی حِلْمِهِ وَ إلى یَحْیَى بْنِ زَکَریَّا فی زُهْدِهِ وَ إلى مُوسَى بْنِ عِمْرانَ فی بَطْشِهِ، فَلْیَنْظُرْ إلى عَلیِّ بْنِ أبی طالِب»
(هر که مى خواهد دانش آدم و فهم نوح و بردبارى ابراهیم و زهد یحیى بن زکریّا و صلابت موسى بن عمران را ببیند، على بن ابى طالب را بنگرد).
ناقل این حدیث ابوالخیر حاکمى قزوینى است.
نیز از ابن عبّاس ـ رضی الله عنهما ـ نقل شده است که نبىّ اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«من أراد أن ینظر إلى إبْراهیمَ فی حِلْمِهِ وَ إلى نوُح فی حُکْمِهِ وَ إلى یُوسُفَ فی جَمالِهِ، فَلْیَنْظُرْ إلى عَلیِّ بْنِ أبی طالِب»
(هر کس مى خواهد بردبارى ابراهیم و حکمت نوح و جمال یوسف را بنگرد، على بن ابى طالب را نظاره کند).
ناقل این حدیث ملّاى اِربلى در «وسیلة المتعبّدین» است.
آرى، رسول خاتم(صلى الله علیه وآله) على را در این خصال نیک همانند پنج پیامبر یاد شده دانسته است.
پیامبر(صلى الله علیه وآله)، على(علیه السلام) را در صفت دانایى به آدم ابوالبشر همانند کرده است؛ چرا که خداى متعال آدم را با آموختن همه نامها به او، برترى داد و سپس برترى او را بدین سبب، هویدا کرد و او را بلند آوازه فرمود. خداى متعال نامیده شدگان را بر فرشتگان عرضه کرد و از آنان خواست تا از نامهاى آنان خبر دهند؛ لیکن نتوانستند. آن گاه خدا از آدم خواست تا چنین کند و آدم فرشتگان را از نامهاى نامیده شدگان آگاه کرد. این از برترین فضائل آدم(علیه السلام) است که به سبب آن در ملأ اعلا بزرگى یافت.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فهم على را به فهم نوح، همانند کرده است. زیرا خداى بلند مرتبه نوح را به ساخت کشتى فرمان داد. صنعتى که ریزه کاریها و محکم کاریهاى بسیارى در آن نهفته است؛ بدان گونه که قلمها از شمارش و افکار از درک آنها ناتوان است. بنابراین، مراد از فهم نوح، فهم ساخت کشتى است که خدا بدو الهام فرمود. از همین رو، خداوند ساخت آن را با واژه «بِأعْیُنِنا»؛ (زیر نظر ما)(1) مقیّد و همراه کرده است. در برخى از نقلهاى حدیث تشبیه، به جاى فهم نوح، «حُکم» نوح آمده است که مقصود حکمِ ناشى از حکمت و راستى و درستى اوست. البتّه احتمال دارد که مراد از فهم نوح، فهم وى در همه مسائل، اعمّ از ساخت کشتى و دیگر امور باشد؛ فهمى که وى از خداى متعال آموخته بود.
حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) بردبارى على را به بردبارى ابراهیم، تشبیه کرده است. بردبارى از شریف ترین ویژگیهاست؛ از همین رو، گفته اند که خدا پیامبران اندکى را به بردبارى ستوده و این به سبب ارجمندى این ویژگى است. خدا ابراهیم(علیه السلام) را بدین صفت ستوده است:
«إنَّ إبْراهیمَ لَأوَّاهٌ حَلیمٌ»(2)
(به راستى، ابراهیم بسیار مهربان و بردبار بود).
«إنَّ إبْراهیمَ لَحَلیمٌ أوَّاهٌ مُنیبٌ»(3)
(هر آینه، ابراهیم بردبار و نرم دل و روى آورنده [به درگاه] بود).
از نمونه هاى بردبارى ابراهیم ـ که کوههاى استوار تاب آن را ندارند ـ پذیرش فرمان خداى متعال در بریدن سر فرزندش است.
نبىّ اکرم(صلى الله علیه وآله) على را در زهد، به یحیى بن زکریّا(علیهما السلام) همانند ساخته است. یحیى(علیه السلام) در میان گذشتگان و آیندگانِ فرزندان آدم، نمونه زهد و دنیاپرهیزى است و اندکى از ویژگیهاى زهد او کتابها را پر کرده است.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) على را در استوارى و توانمندى، به موساى کلیم تشبیه کرده است. موسى بسیار توانمند بود. در این باره، داستان آن قبطى که موسى تنها مشتى بر وى زد و او جان داد، براى شناخت توانمندى او کافى است. این در حالى بود که موسى در سرزمین فرعون بود و بنى اسرائیل بانهایت خوارى، تحت قدرت فرعون مى زیستند و قبطیان صاحب شکوه و جاه و فرمانروایى بودند.
در نقل دیگرى از حدیث تشبیه، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) على را در زیبایى و جمال، به یوسف همانند کرده است. یوسف در زیبایى، خورشیدى است که ستایش او جز بر پوشیدگى جمالش نمى افزاید؛ چرا که زیبایى او آشکار است و نیازى به آشکار ساختنش نیست.
بردبارى و دانش و فهم و زهد و توانمندى و زیبایى، شریف ترین ویژگیها هستند و على به کامل ترین مرتبه این صفات دست یافته بود؛ چرا که بردبارى پیامبران کامل ترین بردبارى و دانش انبیا بى نقص ترین دانش و فهم ایشان تمام ترین فهم و زهد آنان رفیع ترین زهد و توانمندى شان بالاترین توانمندى است.
همین بس است آشنایى با مردى که خدا او را با این صفات، کامل و پیامبرش همگان را بر آن آگاه کرد و فرمود: هر که مى خواهد پیامبرانى را که بدین ویژگیها متّصف بودند ببیند و به نحوى که گویا زنده اند، به آنان بنگرد، بدین مرد که تمام آن صفات را در خود گرد آورده است، نظاره کند. لذا گفته اند:
یَدُلُّ لِمَعْنًى واحِد کُلُّ فاخِر *** وَ قَدْ جَمَعَ الرَّحْمنُ فیکَ الْمـَعالی
(هر انسان گرانمایه اى تنها نشان دهنده یکى از اوصاف کمال است؛ لیکن خداى رحمان تمام بزرگیها و مقامات بلند را در تو گرد آورده است)(4).(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.