پاسخ اجمالی:
اولا: طبق گفته اهل سنت تشیع راوى اگر ثقه باشد مضرّ به روایات او نیست. ثانیاً: اجلح که یکى از راویان حدیث ولایت است، به تصریح اهل سنت ثقه مى باشد. ثالثاً: اجلح از رجال ابى داوود درسنن و ترمذى در صحیح و نسائى در سنن و ابن ماجه در سنن است. رابعاً: بزرگان اهل سنت همچون شعبه، سفیان ثورى و ابن المبارک از او روایت نقل کرده اند. خامساً: براى حدیث«ولایت» طرقى دیگری مانند عمران بن حصین است که اهل سنت او را قبول دارند.
پاسخ تفصیلی:
اولا: در جاى خود به اثبات رسیده که [طبق گفته خود اهل سنت:] تشیع راوى در صورتى که ثقه باشد مضرّ به روایات او نیست. و لذا مشاهده مى کنیم بسیارى از امامان در حدیث، شیعه بوده اند. ذهبى مى گوید: «تشیع در تابعین و تابعین تابعین فراوان است با وجود آن که دین دار و باورع و راستگو هستند، و لذا اگر حدیث این افراد ردّ شود آثار نبوى از بین خواهد رفت و این مفسده اى آشکار است».(1) و بدین جهت مشاهده مى کنیم که نسائى و حاکم نیشابورى متهم به تشیع اند ولى در عین حال از علماى بزرگ حدیثى اهل سنت به حساب مى آیند.
ثانیاً: اجلح که یکى از راویان حدیث ولایت است ثقه مى باشد و عدّه اى از علماى اهل سنت به ثقه بودن او اشاره کرده اند که از آن جمله یحیى بن معین(2)، احمد بن حنبل(3)، ابن عدى(4)، حاکم نیشابورى(5) و ابن حجر(6) است.
حاکم نیشابورى درباره او مى گوید: «بخارى و مسلم از روایات اجلح بن عبدالله کندى اعراض کرده اند ولى در روایات او چیزى نیست که منشأ ترک باشد، آرى آنچه که بر او ایراد گرفته مى شود مذهب اوست».
ابن حجر مى گوید: «اجلح بن عبدالله... شخصى صدوق و شیعى است».
ثالثاً: اجلح از رجال ابى داوود در سنن و ترمذى در صحیح و نسائى در سنن و ابن ماجه در سنن است.
رابعاً: بزرگان اهل سنت همچون شعبه، سفیان ثورى و ابن المبارک از او روایت نقل کرده اند. شعبه از او روایت نقل کرده در حالى که از غیر ثقه نقل روایت نمى کند. و نیز از مشایخ احمد بن حنبل در مسند است. و مى دانیم که او تنها از کسى روایت نقل مى کند که صدق و دیانتش نزد او ثابت شده باشد. و نیز کسى همچون نسائى از او روایت نقل کرده که شرط او در رجال شدیدتر از شرط بخارى و مسلم است.(7)
خامساً: براى حدیث «ولایت» طرقى دیگر است که در آن ها اجلح وجود ندارد که از آن جمله عمران بن حصین است[و اهل سنت او را قبول دارند].(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.