پاسخ اجمالی:
مورخین در رابطه با ابوهریره می نویسند: گاهی که جانشین مروان می شد، پا بر زمین می کوبید و می گفت: راه را باز کنید که امیر آمد، خود را در میان کودکان می افکند و پایکوبی می کرد، می گفت: خدایا دندانی بسیار خردکننده و معدهای بسیار هضم کننده و دبری بسیار دفع کننده به من ده. با معاویه غذا می خورد و با علی(ع) نماز می خواند و می گفت: دوغ های معاویه چربتر و نماز علی برتر است. او با جامه فاخرانه از کتان بینی خود را می گرفت و شطرنج بازی می کرد.
پاسخ تفصیلی:
امام احمد هنگام سخن گفتن از ابوهریره(1) از محمد بن زیاد نقل کرده است که: هنگام خلافت معاویه، مروان که والی مدینه بود گاهی ابوهریره را در مدینه به جای خود می گماشت. او نیز با پا بر زمین می کوبید و می گفت: راه را باز کنید، راه را باز کنید که امیر آمد، امیر آمد، - مقصودش خود او بود -
ابن قتیبه دینوری در شرح حال ابوهریره در کتاب «معارف»(2) از ابو رافع نقل می کند که: «مروان ابوهریره را در مدینه به جای خود بر ولایت می نشانید. پس بر الاغ پالان بسته سوار می شد و بر سرش چیزی از لیف خرما بود. به هر کس که می رسید می گفت: راه را باز کنید که امیر آمد. گاهی در شب به کودکانی که مشغول کلاغ بازی بودند و از چیزی اطلاع نداشتند می رسید، خود را در میانشان می افکند و پایکوبی می کرد و...»(3)
ابو نعیم(4) با سند خود تا ثعلبة بن مالک قرظی از او نقل می کند: «وقتی که ابوهریره جانشین مروان بود با باری از هیزم که در پشت داشت رو به سوی بازار نهاد. به من گفت: پسر ابو مالک راه را باز کن. گفتم اینقدر بس است. پس در حالی که آن بار هیزم بر دوشش بود، گفت: راه را برای امیر باز کن که بر دوشش هیزم است.»
همین ابو نعیم(5) از طریق احمد بن حنبل از عثمان شحام از فرقد سبخی نقل کرده است که: «ابوهریره به گرد خانه شریف کعبه می گشت و می گفت: وای بر من با این شکم؛ هر گاه آن را پر می کنم رنجورم می سازد و هر گاه گرسنه و خالیاش دارم دشنامم می دهد.»
زمخشری در «ربیع الابرار» می گوید: «ابوهریره دعا می کرد که: خدایا دندانی بسیار جونده و خردکننده و معدهای بسیار گیرنده و هضم کننده و دبری بسیار دفع کننده را به من ده.»(6)
باز در ربیع الابرار است(7) که: «ابوهریره شیفتة "دوغبا" بود؛ از این رو آن را با معاویه می خورد. ولی هنگام نماز در پشت سر علی ـ علیه السلام ـ نماز می خواند. گفتند این چه کار است که می کنی؟ گفت: دوغبای معاویه چربتر است و نماز در پشت علی برتر است. از این رو او را «شیخ المضیرة»؛ یعنی شیخ دوغبا می خواندند.»(8)
ابوعثمان نهندی می گوید: «ابوهریره در سفر بود. هنگامی از حرکت باز ایستادند و برای خوردن طعام کسی را پیش او فرستادند او در نماز بود. گفت: روزهام، ولی وقتی که نزدیک بود از گرد سفره پراکنده شوند؛ شروع به خوردن غذا کرد. اطرافیان با شگفتی به فرستادة خود که از قول ابوهریره گفته بود روزه است نگاه کردند. گفت: چرا نگاه می کنید؟ به خدا سوگند که او خود به من گفت که روزه است. ابوهریره گفت: درست می گوید. من از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیدم که می فرمود: هر کسی ماه رمضان را و سه روز هر ماه را روزه دارد گویا جمله اوقات سال را در روزه بوده است. من نیز سه روز نخست ماه را در روزه بودم و الان در تخفیف خدای می خورم و در تضعیف خدای روزه دارم.» ابونعیم آن را نقل کرده است.(9)
بخاری(10) از محمد بن سیرین نقل کرده است: «در نزد ابوهریره نشسته بودیم. دو جامه فاخرانه از کتان بر تن داشت. با آن بینی خود را گرفت و گفت: به به!! ابوهریره با کتان بینی خود را می گیرد. فراموش نمی کنم که میان منبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و حجرة عایشه بی هوش بر زمین افتاده بودم. کسی آمد و به پندار این که دیوانه ام پای خود را بر گردم نهاد. ولی من دیوانه نبودم بلکه از شدت گرسنگی به چنان روزی افتاده بودم.»
از نوادرش آن است که با «سِدَر» بازی می کرده است. «ابن اثیر» در نهایهاش در مادة «س د ر» می گوید: «کسی از آنان روایت کرده است که ابوهریره را دیدم با «سدر» بازی می کرد.» آنگاه می گوید: «سدرن، یک بازی است که با آن قمار می کنند. سین آن را به کسره و ضمّه می خوانند. کلمه ای معرّب است و اصل آن «سِهدر» بوده است.»(11)
در لسان العرب در همین مادة «س ـ د ـ ر» همان سخن او نقل است و بر آن افزوده است: «از آن جمله حدیث یحیی فرزند ابوکثیر است که می گوید: «سدر» همان شیطانة کوچک است. یعنی از کارهای شیطان است.»(12)
دمیری نیز در «حیاة الحیوان» مادة «عقرب» به بازی شطرنج اشاره می کند و می گوید: «صعلوکی می گوید: امیر المؤمنین، عمربن الخطاب و ابوبسر و ابوهریره اجازه آن را داده اند. سپس می گوید: و روایتی که در آن به شطرنج بازی ابوهریره اشاره دارد در میان کتابهای فقهی مشهور است. می گوید: «آجری» از ابوهریره نقل می کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «وقتی از کنار اینها که با شطرنج و نرد بازی می کنند، گذشتید بر آنان سلام مکنید. (13)»(14)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.