پاسخ اجمالی:
همه احادیث ابوهریره در حکم مرسل اند، زیرا ابوهریره چنان بود که حتی اگر سخنی را با واسطه از رسول خدا(ص) می شنید، بدون هیچ قرینه ای، آن را به پیامبر(ص) نسبت می داد. برای او تفاوتی نداشت آن سخنان را با واسطه یا بدون واسطه از رسول خدا(ص) شنیده باشد. مثلا؛ او روایت «و أنذر عشیرتک الأقربین» را آن چنان نقل کرده که گویا در آن مکان حضور داشته، در حالی که وی پس از بیست سال به حجاز قدم نهاده است. و چون احادیث مرسل او با مسندها آمیخته شده بر طبق قاعدة شبهة محصوره، تمام احادیث او از اعتبار ساقط می شود.
پاسخ تفصیلی:
خوی ابوهریره چنان بود که حتی اگر سخنی را با واسطه از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می شنید، بدون این که قرینه و نشانه ای به میان آورد، آن را به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نسبت می داد و با سخنی که از خود او می شنید تفاوتی نداشت. از این رو احادیث او همگی در حکم احادیث مرسل هستند و نمی توان به آنها استناد و استدلال کرد. اگر در این خوی او تردیدی داری به حدیث زیر که از اوست توجه نما:
«رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به عمویش ابوطالب فرمود: بگو « لا اله الا الله » تا روز قیامت بر آن گواه باشم. گفت: اگر قریش...»(1)
اهل دانش می دانند که ابوطالب حداقل ده سال پیش از آن که ابوهریره در آنجا قدم گذارد چشم از جهان فرو بسته بود. پس او کجا بود که چنان سخن می گوید که گویا در کنارشان بوده و با دو چشمش دیده و باز دو گوشش شنیده است؟!
یا آنجا که می گوید: ««و أنذر عشیرتک الأقربین» فرود آمد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برخاست و فرمود: ای قریشیان من شما را بی نیاز از خدا نمی کنم و...»(2)
همگی دانشمندان می دانند که این آیه در آغاز اسلام و قبل از حتی ظهور آن، در مکّه بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرود آمد. آن هنگام ابوهریره از جاهلان یمن بود و پس از بیست سال به حجاز قدم نهاد. پس او کجا بوده است که «رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برخاست و گفت ای قریشیان...» او چنان آن را نقل کرده که گویا در آن مکان ایستاده بوده و می نگریسته و می شنفته است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نزدیکانش را انذار می نموده است؟!
یا آنجا که می گوید: «رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در قنوت نماز خویش می فرمودند: «خدایا! سلمة بن هشام و ولید بن ولید و عیاش بن ابو ربیعه و مستضعفان و مؤمنان را که مشرکان در سر راه هجرت آنانند از گرفتاری برهان.»(3)
همگی می دانید که وقتی آنان گرفتار اهل شرک بودند و رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای رهایی آنان دعا می فرمودند؛ هنوز ابوهریره اسلام نیاورده بود و هفت سال پس از آن واقعه به دین اسلام گرایید. پس کی در آنجا بوده است که چنان نقل کرده است که آدمی می پندارد، حاضر بوده و با چشم و گوش خویش حضرت را در حال قنوت دیده و دعایش را شنیده است؟!
یا آنجا که می گوید: «ابوجهل گفت: آیا محمد میان شما روی خود را به خاک می مالد؟ گفته شد: آری»(4) اگر چنین سخنی از ابوجهل باشد 20 سال پیش از آمدن ابوهریره به حجاز بوده است. در آن هنگام ابوهریره در حجاز چه می کرده است؟
ابوهریره در واقعة «رجیع» به فرماندهی عاصم انصاری ابن ثابت که در آن واقعه به شهادت رسید چه می کرده که از آن چنان سخن می گوید که گویا خود در آنجا بوده و دیده و شنیده است.(5) حال آن که این واقعه در سال چهارم هجری و تقریباً 3 سال پیش از اسلام آوردن ابوهریره اتفاق افتاده است.
خلاصه اگر در خوی او در نقل حدیث خوب بنگرید به آنچه که ما رسیدیم، می رسید و برای اثبات سخن خود به همین اندک اکتفا می کنیم.
«احمد امین»، پژوهشگر معاصر مصری به چنین حقیقتی دست یافته است؛ آنجا می گوید: «چنان که معلوم است ابوهریره به آنچه که از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیده بود بسنده نمی نمود؛ بلکه هر چه شنیده بود اگر چه از دیگری، آن را از رسول خدا نقل می کرد.»(6)
به عقیدة ما خود ابوهریره هم به این واقعیت معترف است. چرا که وقتی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل کرد: «کسی که تا فجر در حالت جنب ماند روزه آن روز را نگیرد.» ولی وقتی عایشه و ام سلمه آن را نپذیرفتند و انکار کردند به فضل بن عباس که از دنیا رفته بود روی آورد(7) و گفت: از فضل شنیدم نه از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) این اعترافی است که گذشته از درستی یا نادرستی آن می رساند که او هر چه را می شنیده به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نسبت می داده است.
اگر بپرسی چه مانعی هست که راوی ثقه و عادل حدیثی را که از دیگری شنیده به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نسبت دهد و واسطه را ذکر نکند؟؟
باید بگوییم: چنین چیزی بی اشکال است و لیکن آن حدیث پس از آن دیگر نمی تواند حجّت باشد و حدیث «صحیح» محسوب نمی شود اگر چه راوی آن عادل باشد. بلکه تا وقتی که همة طریقهای حدیث را نشنانسی و عدالت آنان ثابت نگردد حدیث مرسل است؛ به عبارت دیگر، عدالت راوی شرط صحّت حدیث است و باید این اصل احراز شود و نیز چنین چیزی با واسطه ناشناخته، سازگاری ندارد و حدیث صحیح نمی شود. خلاصه آن که: بسیاری از احادیث ابوهریره مرسل است و نمی توان به آن استناد نمود. این احادیث مرسل با مسندها آمیخته شده است. به این ترتیب و مطابق با قاعدة مقرّر در شبهة محصوره، تمام احادیث او از اعتبار ساقط می شود. (8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.