پاسخ اجمالی:
استفاده از صیغه جمع برای احترام یا عظمت شخص و عظمت این کار است. یا این صیغه به صورت جمع آورده شده تا مردم را در کارى مانند کار علی به عنوان اسوه ای اخلاقی که در همه حال به فکر فقرا است، ترغیب کند که سرانجام به ثوابى مانند ثواب او نایل شوند.
ضمنا استفاده از ضمیر جمع در مورد مفرد در قرآن چیز تازه ای نیست و در نمونه های متعددی مثلا در سوره های آل عمران و مائده کاربرد دارد.
پاسخ تفصیلی:
اهل سنّت از آنجا که دلالت آیه ولایت را بر امامت و ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) قوى دیده اند، درصدد مقابله با آن برآمده و از راه هاى مختلف در دلالت آن تشکیک کرده اند.
به عنوان نمونه برخى از علماى اهل سنت شبهه مى کنند که اگر مراد از «... الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ...» على بن ابى طالب(علیه السلام) است چرا به صیغه جمع آمده است؟(1)
در پاسخ به این سخن مى گوییم: دانشمندان و مفسّران اهل سنت، خود پاسخ این اشکال را داده اند. فخر رازى در جواب این سؤال مى گوید: گاهى جمع براى احترام است یعنى گاهى با این که مخاطب یک نفر بیشتر نیست براى احترام لفظ جمع بکار برده مى شود چنانچه در ادبیات فارسى نیز چنین است بجاى تو «رفتى»، «گفتى»، «آمدى»، گفت مى شود شما رفتید، گفتید، آمدید(2)، آلوسى پاسخ دیگرى داده است. او مى گوید: گاه براى عظمت شخص و گاهى براى عظمت کار بجاى صیغه مفرد از صیغه جمع استفاده مى شود و این در لغت عرب مرسوم است(3).
همچنین زمخشرى در ذیل این آیه مى گوید: اگر بگویید که این لفظ «الذین آمنوا» چگونه بر حضرت على (رضى اللّه عنه) صادق است در صورتى که به صورت جمع آورده شده خواهم گفت: این لفظ با وجود آنکه سبب نزول در آن، یک مرد مى باشد به صورت جمع آورده شده تا مردم را در کارى مانند کار او ترغیب کند که سرانجام، به ثوابى مانند ثواب او نایل شوند و توجه دهد که خُلق و خوى مؤمنین باید در چنان درجه اى از نیکى و احسان و رسیدگى به فقراء باشد که حتى اگر در حال نماز کار نیکى برایشان پیش آمد که تأخیر آن جایز نبود، تا پایان نماز هم آن کار را به تأخیر نیفکنند(4). مضافاً بر اینکه: در قرآن کریم نیز ضمیر جع در مورد مفرد در موارد متعددى بکار رفته است که نمونه هایى از آن را ذکر مى کنیم:
الف) خداوند متعال مى فرماید: «الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَقالُوا حَسْبُنَا اللهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ»(5)؛ (این ها کسانى بودند که مردم به آنان گفتند: همانا لشکر دشمن براى شما اجتماع کرده اند، از آن ها بترسید، امّا این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را کافى است و او بهترین حامى ما است.)
گوینده این سخن(6) به اجماع مفسّران، شخصى به نام نعیم بن مسعود اشجعى بوده که از او به جمع تعبیر شده است. تا آن که شأن و منزلت کسانى که به حرف او گوش ندادند بالا برده شود.(7)
ب) و نیز مى فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ»(8)؛ (اى کسانى که ایمان آورده اید نعمتى را که خدا به شما بخشید به یاد آورید، آن زمان که جمعى قصد داشتند دست به سوى شما دراز کنند، امّا خدا دست آن ها را از شما بازداشت.)
مطابق آنچه که در تفاسیر آمده، کسى که قصد دست درازى داشت مردى از بنى محارب به نام غوث بود، شمشیر خود را کشید و قصد داشت با آن به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بزند که خداوند مانع از آن شد.(9)
در این مورد نیز خداوند متعال به جهت تعظیم نعمت خود در حفظ جان پیامبر(صلى الله علیه وآله) از مفرد به جمع تعبیر کرده است.
ج) در آیه مباهله از حضرت زهرا(علیها السلام) به «نساء» و از حضرت على(علیه السلام) به «انفس» به جهت تعظیم امر آن دو تعبیر کرده است. آنجا که مى فرماید: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْکاذِبِینَ»(10)؛ (هر گاه بعد از علم و دانشى که (درباره مسیح (به تو رسیده )باز( کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند به آن ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم).(11).
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.