پاسخ اجمالی:
امیرالمؤمنین علی(ع) در توصیف عمرو عاص مى فرماید: «پسر نابغه، دشمن خدا و یاور دشمن خدا به سوى مصر رفته است». هم چنین حضرت می فرمایند: «ناپاکان گنهکار مصر را فتح کردند، همان سردمداران ستم و ظلم، آنان که مردم را از راه خدا باز داشتند و اسلام را منحرف نمودند».
پاسخ تفصیلی:
ابوحیّان توحیدى در کتاب «الإمتاع والمؤانسه»(1) روایت مى کند که شعبى چنین نقل کرده است:
عمرو عاص، یادى از على کرد و گفت: او اهل شوخى و بازى است. چون این سخن به على(علیه السلام) رسید، گفت: «زعم ابن النابغة أنّی تلعابة، تمراحة، ذو دُعابة، اُعافس، واُمارس. هیهات یمنع من العِفاس والمِراس(2) ذکرُ الموت وخوف البعث والحساب. ومن کان له قلب، ففی هذا من هذا له واعظ وزاجر. أما وشرُّ القول الکذب، إنَّه لَیَعِدُ فیُخلف، ویحدِّث فیکذب. فإذا کان یوم البأس فإنّه زاجر وآمر ما لم تأخذِ السیوفُ بهامِ الرجال؛ فإذا کان ذاک فأعظمُ مکیدتِهِ فی نفسه أن یمنح القومَ استه»(3)؛ (پسر نابغه گمان کرده که من اهل بازى و خوش گذرانى و شوخى بوده و به مزاح و سرگرمى و بیهودگى عمر مى گذرانم. هیهات یاد مرگ و ترس از محشر و حساب انسان را از فساد و بیهودگى باز مى دارد. اگر کسى قلب سالم داشته باشد این امور به او پند مى دهند و وى را از چنان کارهایى باز مى دارند. همانا دروغ بدترین گفتار است، و حقیقتاً عمرو بن عاص وعده مى دهد و تخلّف مى کند، و هنگام سخن گفتن دروغ مى بافد. آن روز که کار سخت شود او تا زمانى که شمشیرها بدن هاى مردان را زخمى و قطعه قطعه نکرده است امر و نهى مى کند، ولى با شروع جنگ بزرگترین نیرنگش براى نجات جانش این است که پایین تنه خود را به مردم ارزانى مى کند».
در میان خطبه هاى امیرالمؤمنین(علیه السلام) جملات فراوانى درباره این مرد وجود دارد؛ مانند اینکه مى فرماید: «قد سار إلى مصر ابن النابغة عدوُّ الله، و ولیُّ مَن عادى الله»؛ (پسر نابغه، دشمن خدا و یاور دشمن خدا به سوى مصر رفته است). و یا این سخن حضرت: «إنَّ مصر افتتحها الفجرة أولو الجور والظلم الّذین صدّوا عن سبیل الله، و بغوا الإسلام عوجاً»؛ (ناپاکان گنهکار مصر را فتح کردند، همان سردمداران ستم و ظلم، آنان که مردم را از راه خدا باز داشتند و اسلام را منحرف نمودند).(4)، (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.