پاسخ اجمالی:
بنابر تحلیل برخی علما، گسیل داشته شدن ابوبکر و عمر و سایر صحابه با سابقه به لشکر اسامه از سوی حضرت رسول به این خاطر بوده که ایشان می خواستند با خالی شدن مدینه از مدعیان، در صورت رحلتشان، حضرت علی مشکلی برای آغاز خلافت نداشته باشد. ابن ابی الحدید این تحلیل را منافی اطلاع مطلق پیامبر از حوادث آینده می داند. در پاسخ باید گفت پیامبر در این مورد نیز مثل بسیاری از مسائل دیگر بر اساس تدبیر بشری عمل کرده اند.
پاسخ تفصیلی:
«ابن ابی الحدید» در ذیل خطبه 156 نهج البلاغه از شیخ «ابی یعقوب معتزلی»، نقل می کند که: وقتی بیماری پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) شدت یافت، دستور داد سپاه اسامة به سوی شام حرکت کند، و فرمان داد «ابوبکر» و دیگر بزرگان مهاجرین وانصار در آن شرکت کنند، و به این کیفیت اگر حادثه ای برای رسول خدا (صلی الله علیه واله) پیش می آمد، دست یابی علی(علیه السلام) به خلافت از اطمینان بیشتری برخوردار می شد، و علی نیز خود بر این گمان بود که اگر پیامبر (صلی الله علیه واله) رحلت نماید، مدینه بدون معارض خواهد شد، و بیعت برای او به طور کلی انجام خواهد یافت، و زمینه فسخ بیعت از بین خواهد رفت.(1)...
ابن ابی الحدید در جای دیگری از شرح نهج البلاغه خود به این گفتار بعد از ذکر این مطلب ـ که پیامبر(صلی الله علیه واله) ابوبکر و عمر را به این جهت به سپاه اسامة روانه نمود تا مرکز هجرت، یعنی مدینه از این دو خالی باشد ـ اعتراض کرده، می گوید: و این مطلب به نظر من بی اشکال نمی باشد، زیرا اگر پیامبر(صلی الله علیه واله) به مرگ خود آگاه بود، قطعاً به دستیابی ابوبکر به خلافت نیز آگاه بوده است، و اگر پیامبر به دستیابی ابوبکر به خلافت آگاه بوده، درصدد جلوگیری از آن بر نمی آمد، چون قطعاً باید انجام می شد و دیگر تلاش برای جلوگیری از انجام آن معنا ندارد؛ و فقط، در یک صورت می توان گفت پیامبر ابوبکر و عمر را به منظور یاد شده به سپاه اسامة اعزام نمود که فرض کنیم پیامبر(صلی الله علیه واله) گمان می کرده مرگ او فرا رسیده و نیز گمان می کرده ابو بکر و عمر، عمو زاده اش را کنار بزنند، ولی یقین قطعی به این امور نداشت. چنانچه ما نیز این کار را در مورد فرزندان خود در هنگام مرگ خود انجام می دهیم در صورتی که ترس این را داشته باشیم، یکی از فرزندان ما بعد از مرگ همه اموال ما را تصرّف می کند، و دیگران را محروم می نماید، پس او را به مسافرتی دور دست می فرستیم(2).
در پاسخ باید گفت: چه اشکالی دارد که پیامبر(صلی الله علیه واله) در این مورد، مثل بسیاری از موارد دیگر براساس تدابیر بشری عمل نموده باشد، ممکن است گفته شود: پیامبر(صلی الله علیه واله) می دانسته که ایام مرگ او نزدیک است، اما تاریخ دقیق آن را نمی دانسته است، چنانچه از روایاتِ رحلت چنین به دست می آید(3). و ثانیاً چه تلازمی بین آگاهی او به مسائل بعد از خود، و اجتناب و پیشگیری از آن وجود دارد، و همین اشکال در مورد جنگ اُحد نیز وارد است، آیا پیامبر(صلی الله علیه واله) می دانست که نگهبانان گردنه کوه اُحد کمین را ترک می کنند، یا نمی دانست؟ اگر می دانست که چنین خواهد شد، چرا تعدادی از مسلمین را در آن کمین گاه مستقر نموده، تا آنان را به کشتن دهد؟
عبدالجبّار قاضی القضاة از علمای اهل تسنُّن در این زمینه شبهه دیگری را مطرح کرده، وی می گوید:
«دور بودن مهاجرین و انصار (از جمله ابوبکر و عمر) از مدینه مانع نمی شد که آنان کسی را برای رهبری خود انتخاب نمایند»(4) در جواب می گوییم: کسی نگفته است، دور بودن آنان از مدینه مانع انتخاب آنان خواهد شد، بلکه مقصود این است که دور بودن آنان از مدینه زمینه را برای کسی که پیامبر(صلی الله علیه واله) دستور داده بود پس از او خلیفه باشد، فراهم نمود.(5) در این صورت اگر کسی در خارج از مدینه، پایگاه وحی، و مرکز خلافت و حکومت رسول خدا(صلی الله علیه واله)اقدام به گزینش خلیفه می نمود، از او نمی پذیرفتند، و در صورت مقاومت حکم شورش بر علیه خلیفه را پیدا می کرد،
ابن ابی الحدید نیز در تأیید این مطلب می گوید:
«ممکن است گفته شود: چون مدینه مرکز هجرت و جایگاه بزرگان اصحاب وخویشان رسول خدا (صلی الله علیه واله) و قاریان ، و اصحاب حلّ وعقد بوده است. بنابراین جایز نیست، از اجتماع و شوری صرف نظر نموده و در بیرون از مدینه و در دور دست، و در حال سفر، و بدون مشارکت بزرگان مسلمین، امام و رهبر انتخاب نمود(6)، (7).
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.