پاسخ اجمالی:
امام صادق در پاسخ کسی که از او تفسیر رویت شدن خدا توسط پیامبر و رویت شدن خدا توسط بهشتیان را خواسته بود اینگونه توضیح داد که دیدن گاهی با چشم و گاهی با قلب است و منظور از دیدن خدا اگر دیدن با قلب باشد صحیح و اگر دیدن با چشم باشد منجر به کفر می شود؛ زیرا رسول خدا به کفر کسانی که خدا را به خلقش تشبیه کرده اند، حکم کرده است. سپس امام صادق با استشهاد به دو آیه 103 سوره انعام و 143 سوره اعراف بر امکان ناپذیر بودن دیدن خداوند با چشم تاکید کرد.
پاسخ تفصیلی:
«هشام بن سالم» می گوید: در خدمت امام صادق(علیه السلام) نشسته بودم که «معاویة بن وهب» و «عبدالملک بن اعین» وارد شدند. معاویة بن وهب رو به امام علیه السلام کرده گفت: ای فرزند رسول خدا (صلي الله عليه و آله) می خواستم نظر شما را در مورد دو روایت بدانم؛ یکی اینکه می گویند: رسول خدا(صلي الله عليه و آله) پروردگارش را دیده است! و دیگر اینکه می گویند: اهل ایمان در بهشت پروردگارشان را می بینند! خواستم بدانم به چه صورتی او را می بینند؟!
امام علیه السلام تبسمی کرده فرمودند: ای معاویه! چقدر زشت است که هفتاد هشتاد سال از عمر کسی بگذرد، در ملک خدا زندگی کند و از نعمت های او استفاده کند ولی خدا را آنگونه که سزاوار است نشناسد!
آنگاه در ادامه فرمودند: ای معاویه: حضرت محمد(صلي الله عليه و آله) خدا را با نگاه ظاهر ندیده است. ما دو نوع دیدن داریم: 1ـ دیدن قلبی 2 ـ دیدن با چشم.
پس هر کس از «رؤیت خدا» دیدن قلبی را در نظر بگیرد، درست فهمیده است و هر کس منظورش دیدن با چشم ظاهر باشد به خدا و آیاتش کفر ورزیده است؛ چرا که رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود: «کسی که خدا را به خلقش تشبیه کند کافر است».(1)
وای بر آنان، مگر این سخن خدا را نشنیدهاند که می فرماید: «لا تُدْرِکُهُ الأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ» ؛ (دیدگان او را درنیابند و او دیدگان را دریابد و او لطیف و خبیر است).(2)
آیا نشنیده اند این آیه شریفه را که خطاب به موسی علیه السلام فرمود«قالَ لَنْ تَرانی وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانی فَلَمّا تَجَلّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً فَلَمّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنینَ»(3)
(ای موسی هرگز مرا نخواهی دید، ولی به کوه بنگر، اگر در جای خود ثابت ماند، مرا خواهی دید» اما هنگامی که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آنرا متلاشی ساخت) در حالی که آنچه از نور خدا بر کوه درخشید همانند روشنایی ناچیزی که از درون روزنه سوزن بتابد بود و در عین حال زمین را ویران کرد و کوه ها متلاشی گشتند «و موسی مدهوش بر زمین افتاد» و مُرد. همین که به هوش آمد و روحش به او بازگشت «گفت: خداوندا منزهی تو؛ من از گفتار کسی که میپندارد تو دیده می شوی به سوی تو توبه می کنم و به همان شناخت خودم از تو باز می گردم که دیدگان تو را در نیابند و من اول کسی هستم که ایمان آورده ام و اول کسی هستم که اقرار می کند تو همه را می بینی و خود دیده نمی شوی و تو در چشم اندازی بالاتر قرار داری.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.