پاسخ اجمالی:
موسی جارالله ازدواج موقت را مربوط به زمان جاهلیت دانسته و ادعای اجماع بر حرمت آن دارد و نزول آیه 5 سوره نساء درباره متعه را منکر شده و مخصوص کتب شیعه دانسته است. درحالیکه در بسیاری از منابع اهل سنت مانند مسند احمد، تفسیر طبری، سنن کبری، کشاف، تفسیر قرطبی، تفسیر کبیر و الدرالمنثور نقل شده که شان نزول این آیه، متعه است. ثانیا شرایط آن مانند مدت، اجرت، عقد، عده و... نزد همه مفسرین و فقهای فریقین حتی معتقدین به نسخ شدن و حرمت آن، ثابت است و انتساب آن به رسوم جاهلیت امری بی اساس است.
پاسخ تفصیلی:
موسی جارالله (ت/1369هـ) که از بدعت گذاران قرن بیستم است، مى گوید(1): «امّت درباره ازدواج موقّت حرف هاى زیادى زده اند، ولى به نظر من ازدواج موقّت از ازدواج هاى جاهلیّت است، به نظر من واقعاً بعید است که کسى مؤمن و آشنا با واژه هاى قرآن کریم و معتقد به اعجاز آن باشد و نظم آن را به درستى درک نماید، آنگاه بگوید : آیه : «فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» درباره متعه زنان نازل شده است. حقیقتاً چنین سخنى جز از نادانى که بدون فکر و تأمّل ، سخن مى گوید ، صادر نمى شود ....
در غیر کتاب هاى شیعه ، شما کسى را پیدا نمى کنید که بگوید آیه یاد شده درباره متعه نازل شده است ، و امّت اسلام بر حرام بودن متعه اجماع دارند.»
در پاسخ مى گوییم: اینها جملاتى است که از صفحات مختلف کتاب «الوشیعة» جمع آورى شده است. و این صفحاتِ تاریک واقعاً از ادب دینى و علمى دور است ، و میان این سخنان و دستور اسلام از زمین تا آسمان فاصله است(2) .
درباره متعه یا ازدواج موقّت با توجّه به تحقیقات صورت گرفته از سوى محققّان و زحمات انجام شده، به ویژه از سوى متأخّرین نیازى به بسط سخن نیست(3) .
ولى آنچه براى ما اهمیّت دارد این است که اذهان را متوجّه دروغ پردازى ها و جنایات مؤلف کتاب «الوشیعه»(4)، نسبت به علم و دانش و قرآن بنمائیم، تا اهل بحث و تحقیق بدانند او چگونه حقیقت و دیدگاه گذشتگان را کتمان کرده، و مطالب ضدّ قرآن و سنّت را در جوامع علمى رواج مى دهد .
امّا متعه (ازدواج موقّت) در قرآن :
«فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَلاَجُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیَما تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیماً حَکِیماً»(5)؛ زنانى را که متعه (ازدواج موقّت) مى کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهى بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده اید . (بعداً مى توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید) . خداوند، دانا و حکیم است) .
به نظر موسى ـ نگارنده کتاب «وشیعه» ـ نزول آیه درباره متعه ادّعایى مخصوص شیعه است، و در کتب غیر شیعه چنین قولى یافت نمى شود در حالیکه با مراجعه به کتاب هاى اهل سنّت معلوم مى شود چنین دیدگاهى نشانه جهل گوینده آن است . به عنوان نمونه:
1 ـ احمد امام حنبلى ها در «مسند»(6) خود با سند صحیح که همه راویان آن ثقه هستند، از عمران بن حصین نقل کرده است:
«آیه متعه در قرآن نازل شده است، و ما در زمان پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) بدان عمل مى کردیم، و پس از آن آیه اى در نسخ آن نازل نشده است، و پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نیز تا پایان عمرش از آن نهى نفرمود» .
2 ـ ابوجعفر طبرى متوفّاى [310] در کتاب «تفسیر»(7) با سند خود از ابو نضره نقل کرده است :
از ابن عبّاس درباره ازدواج موقّت پرسیدم. او در جواب گفت: آیا سوره نساء را نخوانده اى؟ گفتم : چرا; گفت : آیه : «فما استمتعتم به منهنّ إلى أجل مسمّى» را در آن نخوانده اى؟ گفتم : اگر این چنین خوانده بودم که نمى پرسیدم . گفت : آیه همین طور است که من خواندم .
3 ـ حافظ ابوبکر بیهقى ، متوفّاى [458] با سند خود در «السنن الکبرى»(8) از محمّد بن کعب از ابن عباس(رضی الله عنه) روایت کرده است: «متعه در آغاز اسلام حلال بوده و رواج داشته است، و این آیه را درباره آن و به این صورت مى خواندند : «فما استمتعتم به منهنّ إلى أجل مسمّى . . .» .
4 ـ ابوالقاسم جار الله زمخشرى معتزلى ، متوفّاى [538] در «کشّاف»(9) مى گوید :
گفته شده است: آیه درباره ازدواج موقّت نازل گریده است و از ابن عبّاس نقل است که این آیه از آیات محکم است و نسخ نشده است و این چنین مى خوانده است : «فما استمتعتم به منهنّ إلى أجل مسمّى» .
5 ـ ابوبکر یحیى بن سعدون قرطبى(10)، متوفّاى [567]، در «تفسیر»(11) خود هنگام بیان اختلاف آراء درباره معنى آیه مى گوید:
همه مفسّران گفته اند: منظور آیه ، ازدواج موقّت مى باشد که در صدر اسلام معمول بوده است، وابن عبّاس وسعید بن جبیر آیه را به این صورت مى خوانده اند: «فما استمتعتم به منهنّ إلى أجل مسمّى فآتوهنّ اُجورهنّ» .
6 ـ ابوعبدالله فخر الدین رازى شافعى، متوفّاى [606]، در «تفسیر کبیر» خود(12) دو دیدگاه درباره آیه نقل کرده ومى گوید :
اوّل: قول اکثر علما است، و دوم: قولى است که مى گوید: منظور از آیه، حکم متعه است ... و همگى اتّفاق نظر دارند که متعه در صدر اسلام حلال بوده است و اختلافشان در این است که آیا آیه نسخ شده است یا نه؟
7 ـ حافظ جلال الدین سیوطى ، متوفّاى [911] ، در «الدرّ المنثور»(13) مى گوید :
طبرانى(14) ، و بیهقى در «سنن»(15) خود ، از ابن عبّاس نقل کرده اند : متعه در صدر اسلام حلال بود و آیه را به این صورت تلاوت مى کرده است : «فما استمتعتم به منهنّ إلى أجل مسمّى . . .» .
ضمناً لازم به ذکر است که حدود و چهار چوب ازدواج موقّت در اسلام مشخص است:
1 ـ اُجرت .
2 ـ مدّت .
3 ـ عقد که شامل ایجاب و قبول است .
4 ـ جدایى با پایان مدّت، یا با بذل و گذشت از آن .
5 ـ نگه داشتن عدّه چه زن آزاده باشد چه کنیز، چه حامله و چه غیر حامله .
6 ـ عدم ارث .
این ها شرایط و حدودى است که همه فقها در کتاب هاى فقهى خود ، محدّثان در صحاح و مسانید ، و مفسّران در ذیل آیه مبارکه بیان کرده اند. همه آنان ، چه معتقدینِ به حلّیّت دائمى و چه قائلینِ به حلّیّت موقّت و پیش از نسخ آن، همگى اتّفاق نظر دارند که این ها حدود شرعى و اسلامى هستند و چاره اى جز رعایت آنها نیست .
حال مى پرسیم پایه و اساس سخن نگارنده کتاب « الوشیعه» کجاست که مى گوید : «متعه از ازدواج هاى جاهلى و تاریخى جاهلیّت است و با اذن و اجازه شارع مقدّس نبوده است؟!
چه وقت در زمان جاهلیّت ازدواجى با این شرایط و چهار چوب ها بوده است؟!
مگر نه این است که مورّخان و تاریخ نگاران ، همه ازدواج ها و عادات و رسوم جاهلیّت را ثبت و ضبط کرده اند ، ولى در میان آن ازدواجى ندیده اند که به متعه و ازدواج موقّت شباهت داشته باشد؟!
بله ، او هر چه مى خواهد مى گوید، و توجّهى به گفته هاى خود ندارد.(16)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.