پاسخ اجمالی:
حدیث «لو کان بعدى نبىٌّ لکان عمر بن خطّاب»، قابلیت تعارض با حدیث «مدینه العلم» را ندارد. زیرا اشکالات زیادی به آن وارد است. اولا: عمر بن خطّاب بخش زیادی از زندگی خود را در شرک و بت پرستى گذرانده است و مسلمانان جملگی اتفاق دارند بر این که عمر معصوم نبوده است و لذا او قابلیت پیامبری را نداشته است. ثانیا: از این حدیث، خلاف عقیده اهل سنت یعنی افضلیّت عمر بر ابوبکر استفاده مى شود. ثالثا: حدیث از حیث سند ضعیف است.
پاسخ تفصیلی:
برخى مدعى شده اند که حدیث «مدینه علم» با حدیثى دیگر معارض است که از پیامبر نقل شده که فرمود: «لو کان بعدى نبىٌّ لکان عمر بن خطّاب»؛ (اگر بعد از من قرار بود کسى نبى باشد همانا عمر است)!
در پاسخ مى گوییم:
1 ـ خلافى بین مسلمین نیست که عمر بن خطّاب بخش زیادی از عمر خود را در شرک و بت پرستى گذرانده است، و این مطلبى است که به طور متواتر به اثبات رسیده و احتیاج به استدلال و برهان ندارد. حال چگونه ممکن است که کسى با این وضعیت قابلیت نبوت را داشته باشد.
2 ـ مسلمانان اتفاق دارند بر این که عمر معصوم نبوده است، حال کسى که از مقام عصمت برخوردار نیست چگونه مى تواند از قابلیت نبوت برخوردار باشد.
3 ـ از این حدیث، افضلیّت عمر بر ابوبکر استفاده مى شود، در حالى که اهل سنت این مطلب را قبول نداشته و ابوبکر را مقدم کردند.
4 ـ حدیث از حیث سند ضعیف است. ترمذى بعد از نقل این حدیث مى گوید: «هذا حدیث غریب لانعرفه الاّ من حدیث مشرح بن هاعان»(1)؛ (این حدیث غریبى است که تنها از مشرح بن هاعان نقل شده است). و مشرح از ضعفاى محدثین به حساب مى آید. ابن جوزى او را در بین ضعفا و متروکین آورده و مى گوید: «مشرح بن هاعان مغافرى مصرى، قابل احتجاج نیست».(2)
ابن حبّان مى گوید: «او از عقبه روایات منکرى را نقل مى کند که قابل متابعت نیست.» و عقیلى در ترجمه او آورده که او با حجّاج به مکّه آمد و منجنیقى به طرف کعبه بست.(3)
در سند این حدیث «بکر بن عمرو» وجود دارد که او نیز مورد طعن و جرح از ناحیه رجالیون اهل سنت واقع شده است.
ابن حجر از ابن قطان نقل مى کند که ما از عدالت او اطلاعى نداریم.(4)
و لذا ابن حجر عسقلانى در مقدمه «فتح البارى» او را از جمله افرادى به حساب مى آورد که در رجال بخارى مورد طعن واقع شده اند.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.