پاسخ اجمالی:
عده اى از بزرگان اهل سنت در تألیفات خود احادیثى را آورده اند که صحت حدیث «مدینه علم» را تقویت مى کند؛ ازجمله: 1- «أنا دار الحکمة وعلیّ بابها». 2- «أنا دار العلم وعلیّ بابها». 3- «أنا میزان العلم وعلیّ کفّتاه». 4- «أنا میزان الحکمة وعلیّ لسانه». 5- «أنا المدینة وأنت الباب، ولایؤتى المدینة إلاّ من بابها» و... .
پاسخ تفصیلی:
عده اى از بزرگان اهل سنت در تألیفات خود احادیثى را آورده اند که صحت حدیث «مدینه علم» را تقویت مى کند; ازجمله:
1 ـ «أنا دار الحکمة وعلیّ بابها»(1) ؛ (من شهر حکمت هستم و على درِ آن است) .
2 ـ «أنا دار العلم وعلیّ بابها»(2)؛ (من شهر علم هستم و على درِ آن است) .
3 ـ «أنا میزان العلم وعلیّ کفّتاه»(3)؛ (من ترازوى علم هستم و على دو کفّه آن است) .
4 ـ «أنا میزان الحکمة وعلیّ لسانه»(4)؛ (من ترازوى حکمت هستم و على زبانه ترازو است) .
5 ـ «أنا المدینة وأنت الباب، ولایؤتى المدینة إلاّ من بابها»(5)؛ (من شهر علم هستم و تو درِ آن، وبه شهر نمى روند مگر از درِ آن).
6 ـ در روایتى است: «فهو باب مدینة علمی»(6)؛ ( او درِ شهر علم من است) .
7 ـ «علیّ أخی ومنّی وأنا من علیّ فهو باب علمی ووصیّی» (على برادر من است و از من است و من از على هستم و او درِ علم من و وصىّ من است) .
8 ـ «علیّ باب علمی ومبیّن لاُمّتی ما اُرسلت به من بعدی»(7) (على باب علم من است، و پس از من آنچه را که براى آن مبعوث شده ام براى امّتم بیان مى کند) .
9 ـ «یا اُمّ سلمة اشهدی واسمعی هذا علىّ امیر المؤمنین وسیّد المسلمین وعیبة علمى ـ وعاء علمی ـ وبابى الّذی اُوتی منه» ( اى ام سلمه! شاهد باش و گوش کن! این على امیرالمؤمنین و آقاى مسلمین و صندوق و خزینه علم من ، و درِ (دانشِ) من است که باید از جانب آن وارد شد) .
این حدیث را از ابونعیم، خوارزمى در «مناقب»(8)، رافعى در «التدوین»(9)، کنجى در «مناقب»(10)، حموینى در «فرائد السمطین»(11) و ... ذکر کرده اند .
شیخ محمّد حفنى در حاشیه شرح عزیزى نوشته است(12):
واژه «عیبة» در حدیث، یعنى ظرف علم من که (على) حافظ آن است; زیرا پیامبر اکرم شهر علم بود؛ از این رو صحابه در مشکلات به او [حضرت على(علیه السلام)] احتیاج داشتند، و لذا سیّدِ ما معاویه، پیوسته در زمان آن واقعه (احتمالا جنگ صفّین ) از مشکلات مى پرسید و آن حضرت جواب مى داد ; پس یاران على به او گفتند: چرا به دشمن ما جواب مى دهى؟! مى فرمود: «أما یکفیکم أ نّه یحتاج إلینا» [ آیا همین براى شما کافى نیست که او به ما احتیاج دارد؟!] . و در زمان سیّد ما عمر نیز مشکلاتى را حلّ نمود ; پس عمر گفت: «ما أبقانی الله إلى أن اُدرک قوماً لیس فیهم أبو الحسن...» [خداوند مرا تا زمانى زنده نگه ندارد که قومى را درک کنم که ابوالحسن درمیان آنها نباشد...] .و مناوى در «فیض القدیر» نوشته است(13):
«علی عیبة علمی» یعنى در او گمان مى رود که مشکلات سخن مرا (براى امّتم) برطرف سازد، و خاصّه من ، و جایگاه سرّ من، و معدن چیزهاى با ارزش من است. و «عیبه» چیزى را گویند که انسان اشیاء با ارزش خود را در آن نگهدارى مى کند .
ابن درید گفته است(14): و این کلامى موجز و مختصر از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) است و چنین ضرب المثلى سابقه نداشته است. و این ضرب المثل مى رساند على(علیه السلام) به امور باطنى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) اختصاص داشته که دیگران بر آن اطلاعى نداشته اند، و این منتهاى مدح و ستایش على است. و به تحقیق که ضمائر دشمنانش از اعتقاد به بزرگى او پُر بود .و در «شرح الهمزیّة»(15) آمده است:
معاویه پیوسته پیک مى فرستاد و از على(علیه السلام) درباره مشکلات سؤال مى نمود، و آن حضرت(علیه السلام) جواب مى داد; پس یکى از فرزندان آن حضرت(علیه السلام) گفت: به دشمنت جواب مى دهى؟! فرمود: «أما یکفینا أن احتاجنا وسألنا»؛ ( آیا همین براى ما کافى نیست که او به ما محتاج است و از ما مى پرسد).
10 ـ «أنا مدینة الفقه وعلیّ بابها» ؛ (من شهر فقه هستم و على درب آن است). این حدیث را ابومظفّر سبط ابن جوزى در «تذکره» آورده است(16).(17)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.