پاسخ اجمالی:
«حدیث طیر» را جماعتى از علماى اهل سنت نقل کرده اند؛ از جمله: ترمذی می گوید: نزد پیامبر(ص) پرنده اى[سرخ شده] بود، حضرت عرض کرد: بار خدایا! بهترین خلق نزد خود را به سوى من بفرست تا با من هم غذا شود. در این هنگام على(ع) آمد و با پیامبر(ص) هم غذا شد. نسائی نیز آنرا با همین مضمون نقل کرده. رجال سند نسائى این چنین است: «نسائى از زکریا بن یحیى، از حسن بن حمّاد، از مسهر بن عبدالملک، از عیسى بن عمر، از سدّى، از انس بن مالک...»، و همه از مشاهیر و افراد مورد وثوق نزد اهل سنت هستند.
پاسخ تفصیلی:
حدیث «طیر» را جماعتى از علماى اهل سنت در کتابهاى خود نقل کرده اند که برخى از آنها عبارتند از:
الف) ترمذى به سند خود از انس بن مالک نقل کرده که گفت: «کان عند النبىّ طیر، فقال: اللهمّ ائتنى باحبّ خلقک الیک یأکل معى هذا الطیر. فجاء علىٌّ معه»؛ (نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) پرنده اى (سرخ شده) بود، حضرت عرض کرد: بار خدایا! بهترین خلق نزد خود را به سوى من بفرست تا با من هم غذا در این پرنده شود. در این هنگام بود که على(علیه السلام) آمد و با پیامبر(صلى الله علیه وآله) هم غذا شد).(1)
ترمذى گرچه این حدیث را به غرابت نسبت داده است، ولى این تعبیر دلالت بر عدم صحّت حدیث ندارد.
ابن الصلاح در تعریف حدیث «غریب» مى گوید: «حدیث غریب به دو قسم تقسیم مى شود: غریبى که در کتب صحاح تخریج شده، و غریبى که در غیر صحاح آمده است. آن گاه غریب صحاح را معتبر مى داند».(2)
ب) نسائى به سند خود از انس بن مالک نقل کرده که نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) پرنده اى بود، حضرت به خداوند عرض کرد: «اللّهمّ ائتنى باحبّ خلقک الیک یأکل معى من هذا الطائر. فجاء ابوبکر فردّه، ثم جاء عمر فردّه، ثم جاء علىٌّ فاذن له»؛ (بار خدایا! محبوب ترین خلق نزد خود را به سوى من بفرست تا با من در این پرنده هم غذا شود. ابوبکر آمد، او را رد کرد، عمر آمد او را نیز رد کرد، على(علیه السلام) آمد، به او اذن داد).(3)
رجال سند نسائى این چنین است: «نسائى از زکریا بن یحیى، از حسن بن حمّاد، از مسهر بن عبدالملک، از عیسى بن عمر، از سدّى، از انس بن مالک...».
تمام رجال این سند از مشاهیر و افراد مورد وثوق نزد اهل سنت اند; که در این جا توثیق رجال آن را از زبان علماى اهل سنّت نقل مى کنیم:
1ـ نسائى; وى کسى است که مورد وثوق و اعتماد عموم علماى اهل سنت است. ابوالحجّاج مزّى مى گوید: «نسائى، قاضى، حافظ، صاحب کتاب سنن و دیگر کتب مشهور است، او یکى از امامان مبرّز و حفّاظ متقن و... مى باشد».(4)
2ـ زکریا بن یحیى؛ ذهبى(5) و نسائى(6) و عبد الغنىّ بن سعید او را ثقه معرفى کرده اند.
3ـ حسن بن حمّاد؛ ذهبى او را کوفى ثقه،(7) و ابن حجر از قول موسى بن اسحاق او را ثقه مأمون(8) و... معرفى کرده اند.
4ـ مسهّر بن عبد الملک بن سلع همدانى کوفى؛ وى کسى است که ابن حبّان او را در «الثقات» ذکر کرده و حسن بن حمّاد ورّاق نیز او را توثیق نموده است.
5ـ عیسى بن عمر؛ احمد در حقّ او گفته که درباره او مشکلى وجود ندارد.(9) و یحیى بن معین و نسائى و خطیب و ابن حبّان و عجلى و ابن نمیر او را توثیق کرده اند.(10)
6ـ سدّى؛ کسى است که احمد بن حنبل و عجلى و صمعانى او را ثوثیق کرده اند.(11) و ابن عدى او را صدوق دانسته،(12) و یحیى بن سعید درباره او مى گوید: «من نشنیدم که هیچ کس درباره سدّى به جز خیر بگوید، و هیچ کس او را ترک نکرده است».(13) او از رجال صحیح مسلم و ابوداوود و ترمذى و نسائى و ابن ماجه است.(14)
ج) ابویعلى در مسند خود به سندش از انس بن مالک نقل کرده که گفت: «اهدى لرسول الله حجل مشوىّ فقال رسول الله(صلى الله علیه وآله): اللّهمّ ائتنى باحبّ خلقک الیک یأکل معى من هذا الطعام. فقالت عائشة: اللّهمّ اجعله ابى. وقالت حفصة: اللّهمّ اجعله ابى. قال انس: فقلت انا: اللّهمّ اجعله سعد بن عبادة. قال انس: سمعت حرکة الباب فاذا علىٌّ فسلّم. فقلت: انّ رسول الله على حاجة. فانصرف. ثم سمعت حرکة الباب فسلّم علىٌّ فسمع رسول الله صوته فقال: انظر من هذا؟ فخرجت فاذا علىٌّ، فجئت الى رسول الله(صلى الله علیه وآله) فاخبرته، فقال: ائذن له فأذنت له فدخل»(15)؛ (براى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پرنده اى بریان شده، هدیه آورده شد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: بارخدایا! محبوب ترین خلق نزد خودت را به سوى من بفرست تا با من از این طعام تناول نماید. عایشه گفت: بار خدایا! آن شخص را پدرم قرار بده. و حفصه گفت: بار خدایا! او را پدرم قرار بده. انس مى گوید: من گفتم: بار خدایا او را سعد بن عباده قرار بده. انس گفت: صداى در را شنیدم، آن گاه ناگهان على را مشاهده کردم. سلام کرد، گفتم: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مشغول کارى هستند. حضرت(علیه السلام) برگشت. باز صداى در خانه را شنیدم، على(علیه السلام) سلام کرد، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) صداى على(علیه السلام) را شنید و فرمود: ببین این شخص کیست؟ من از خانه بیرون آمدم، دیدم على(علیه السلام) است. نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمدم و از آمدن على(علیه السلام) خبر دادم. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: او را بگو تا داخل خانه شود. من او را اذن دادم. حضرت داخل خانه شد...).(16)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.