پاسخ اجمالی:
حدیث «کتاب الله و سنتی» هیچ سند معتبرى ندارد؛ زیرا هشت نفر از علماى اهل سنت آنرا نقل کرده اند که سند همه آنها ضعیف است. حاکم و بیهقی حدیث را با دو سند نقل کرده اند که در یکی، ابن ابى اویس قرار دارد و در دیگری، صالح بن موسى واقع است که بسیارى از رجالیین اهل سنت، آنها را تضعیف نموده اند. ابن عبدالبرّ نیز آنرا با دو سند نقل کرده، در یکی صالح بن موسى و در دیگری کثیر بن عبدالله هست که آنها را تضعیف نموده اند. قاضى عیاض آنرا به سند خود نقل کرده، اما شعیب بن ابراهیم و سیف بن عمر تضعیف شده اند.
پاسخ تفصیلی:
روایت «کِتابَ اللّهِ وَ سُنَّتى» هیچ سند صحیح و معتبرى ندارد؛ زیرا این روایت را هشت نفر از علماى اهل سنت نقل کرده اند که سند تمامى آن ها ضعیف است.
الف) مالک بن انس مى گوید: به من خبر رسید که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «دو چیز در میان شما مى گذارم که با تمسک به آن دو گمراه نمى شوید: کتاب خدا و سنت پیامبرش».(1)
وى این حدیث را بدون سند نقل کرده است [و حدیث بدون سند اعتباری ندارد].
ب) ابن هشام این حدیث را در ضمن خطبه پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حجّة الوداع نقل کرده،(2) ولى او نیز بدون سند آورده است.
ج) حاکم نیشابورى آن را با دو سند نقل کرده که یکى از آن دو به ابن عباس و دیگرى به ابوهریره ختم مى شود.(3)
در سند اوّل: اسماعیل بن ابى اویس قرار دارد که تعداد زیادى از رجالیین او را تضعیف کرده اند. ابن معین مى گوید: «او و پدرش ضعیفند. نسائى مى گوید: ضعیف است. ابن عدى مى گوید: از دایى خود احادیث غریبى نقل مى کند که هیچ کس آن ها را قبول ندارد. ابن حزم به سند خود از سیف بن محمّد نقل مى کند که اسماعیل بن ابى اویس جعل حدیث مى کرد...».(4)
در سند دوّم: صالح بن موسى طلحى کوفى واقع است که او را عده زیادى از رجالیین اهل سنت تضعیف نموده اند. ابن معین مى گوید: «او چیزى به حساب نمى آید. بخارى مى گوید: او منکر الحدیث است. نسائى مى گوید: ضعیف است. ابن عدى مى گوید: عموم، احادیث او را قبول ندارند. عقیلى مى گوید: هیچ یک از احادیث وى قابل پذیرش نیست و...».(5)
د)ابوبکر بیهقى آن را با دو سند نقل کرده است که یکى به ابن عباس و دیگرى به ابوهریره ختم مى شود.(6)
این سند نیز همانند سندهاى حاکم نیشابورى است؛ اوّلى مشتمل بر ابن ابى اویس و دومى مشتمل بر صالح بن موسى است که هر دو تضعیف شده اند.
هـ ) ابن عبدالبرّ قرطبى نیز این حدیث را با دو سند نقل کرده است:(7)
سند اوّل آن همان سندى است که حاکم از ابوهریره نقل کرده و در آن صالح بن موسى قرار دارد که مورد تضعیف کثیرى از رجالیین است.
و در سند دوّم آن، کثیر بن عبدالله هست که گروهى از رجالیین او را تضعیف نموده اند؛ احمد بن حنبل او را منکر الحدیث دانسته و براى او ارزشى قائل نشده است. نسائى او را ثقه نمى داند. ابن عدى مى گوید: عموم روایاتش متابع ندارد. على بن مدینى نیز او را تضعیف نموده است. ابن عبدالبرّ مى گوید: اجماع رجالیین بر ضعف او است و علاوه بر آن حدیث را از پدرش و او از جدش نقل مى کند. ابن حبان مى گوید: روایاتى را که از پدرش و از جدّش نقل مى کند، مستند به نسخه اى جعلى است که مناسب نیست آن را در جمله کتاب ها آورد.(8)
و) قاضى عیاض، این حدیث را به سند خود از ابوسعید خدرى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل کرده،(9) اما تعدادى از راویان آن، تضعیف شده اند که از آن جمله مى توان شعیب بن ابراهیم و سیف بن عمر را نام برد؛ خصوصاً سیف بن عمر که اتفاق رجالیین بر تضعیف او است.(10)، (11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.