پاسخ اجمالی:
اشیائی که مخصوص میت بوده و پس از فوت باقی مانده است را حبوة می گویند. حبوة به پسر بزرگتر می رسد. کتاب اقدس می گوید: خانه و لباسهای مخصوص میت متعلق به پسران اوست. "میرزا بهاء" می گوید: خانه متعلق به پسر بزرگ میت است. تعجب است که "میرزا بهاء" از یک طرف قائل به تساوی حقوق زن و مرد شده و از طرف دیگر چنین محرومیّتی را برای زن حکم می کند. در اسلام این اموال عبارتند از لباسهای مختص به میت، انگشتر، قرآن، کتاب دعا و شمشیر، که در ازای آن بعضی امور میت مانند نمازهای قضا شده به عهده ی اوست.
پاسخ تفصیلی:
آن اشیائیکه مخصوص میت بوده و پس از فوت او باقی مانده است را، حبوة می گویند.
این اشیاء جزو میراث میّت محسوب نشده و در اسلام به پسر بزرگتر او می رسد.
در "اقدس" می گوید: «و جعلنا الدار المسکونة و الالبسة المخصوصة للذریّة من الذکران دون الاناث و الورّاث انّه لهو المعطی الفیّاض» و قرار دادیم خانه مسکونی و لباسهای مخصوص میت را برای پسران او، و دختران میت و ورثه دیگر حقّی در آنها ندارند.(1)
بر طبق حکم فوق، خانه مسکونی ( که مهمترین و با ارزشترین ترکه است ) و لباسهای شخصی متوفی فقط به پسر ارشد ! میرسد و دیگران مخصوصا دختران، هیچ سهمی از این ارث با ارزش و حیاتی ندارند .
حال اگر پسر بزرگتر تصمیم بگیرد که خانه تصاحب شده را بفروشد و یا دیگران را از خانه خودش بیرون کند، تکلیف دختران بی پناه و همسر بیوه شده بهائی بدون سر پناه، چه خواهد شد؟
در اسلام لباسهای مخصوص و قرآن و کتاب دعاء و شمشیر و انگشتر میّت به پسر بزرگ او می رسد، و این اشیاء به عنوان یادگاری و یادبود است و از لحاظ آثار خانوادگی اهمیت ویژه ای داشته و مناسب است که نزد پسر بزرگ میّت که رئیس و بزرگ خانواده است، محفوظ بماند و در مقابل این اشیاء که فقط از نظر خانوادگی قیمت دارند، لازم است پسر بزرگ نیز قسمتی از امور پدر خود مانند نمازهای فوت شده او را انجام بدهد، ولی در اینجا خدای معطی فیّاض، مهربانی زیادی نسبت به مردان اظهار داشته و دختران بیچاره و بیدست و پا را از خانه مسکونی میّّت محروم کرده است.
نمی دانیم این محرومیت را چگونه و در کجا باید جبران کرد، در صورتی که در اغلب موارد، میراث مهم و ارزنده میّت همان خانه مسکونی او است که در نتیجه یک عمر فعالیت و کار و کسب به دست آورده است، و اگر خانه او را کنار بگذاریم، باقیمانده ی میراثّ صرف بدهی های او شده و دختران او کاملا محروم خواهند ماند.
و تعجب در اینجاست که "میرزا بهاء" از یک طرف قائل به تساوی حقوق و مساوات در میان زن و مرد شده و از طرف دیگر چنین محرومیّتی را برای زن حکم می کند. و سپس که می خواهد این حکم را تا اندازه ای که ممکن است اصلاح نماید، می گوید: مقصود از ذکور ورثه، ولد ارشد (پسر بزرگتر) میت است.
در "گنجینه ی احکام از "لوح عبد البهاء" نقل می کند: «و امّا ما سئلت عن الدار المسکونة فهی للولد البکر خاصّة مع توابعها من اصطبل او مضیف او خلوة » امّا آنچه سؤال کردی از خانه مسکونی میّت، پس آن برای پسر بکر (پسر اولی) است و همچنین توابع آن خانه از طویله (محل حفظ حیوانات) و مضیف (مهمان خانه) یا حیاط و محلّ خلوت.(2)
و نیز نقل می کند که: و مراد از ولد بکر، بزرگترین اولاد ذکور موجود است و مقصود از اختصاص خانه مسکونی به او این است که اقلاً خانه متوفّی باقی و برقرار ماند، تا عائله چون در آن خانه باشند و یا وارد گردند، به یاد او افتند و طلب عفو و غفران نمایند.(3)
در صورتی که دارائی میّت پس از کم کردن مخارج و بدهی های او، منحصر به یک خانه باشد و آن هم به موجب فرمایش "میرزا" متعلق به پسر بکر و اکبر او گردد، در این صورت آیا ورّاث دیگر میّت که در نهایت تنگدستی و فقر هستند، چه خواهند کرد؟ در این صورت در حقّ پدر خودشان هنگام ورود به آن خانه به نظر شما او را دعا می کنند یا نفرین؟ مخصوصا اگر پسر بزرگتر، آدم عیّاش و شهوتران باشد. و آیا پسر بزرگتر ملتزم است که آن خانه را برای همیشه نگهداری کند تا در دسترس ورّاث دیگر قرار بگیرد؟ که در این صورت جز ایجاد اختلاف و دشمنی در بین ورّاث نتیجه ی دیگری نخواهد داشت.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.