پاسخ اجمالی:
بعد از اینکه حضرت موسی(ع) به کوه طور رفت، خداوند قومش را مورد آزمایش قرار داد و آنها به دست شخصی به نام سامری که گوساله ی طلایی ای ساخته بود و گفت این خدای شماست گمراه شدند. تلاشهای حضرت هارون نیز نه تنها به جایی نرسید بلکه نزدیک بود ایشان را بکشند. هنگامی که حضرت موسی(ع) بازگشت آنها را سخت مجازات کرد و بت شان را سوزانده و به دریا افکند.
پاسخ تفصیلی:
در آيات85 تا 96 سوره طه به ماجراى گوساله سامرى اشاره شده است، مى فرمايد: «ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت. ـ موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت و گفت: "اى قوم من! مگر پروردگارتان وعده نيكويى به شما نداد؟! آيا مدّت (جدايى من از) شما به طول انجاميد، يا مى خواستيد غضب پروردگارتان بر شما نازل شود كه از وعده من تخلف كرديد؟! ـ گفتند: ما به ميل و اراده خود از وعده تو تخلّف نكرديم؛ بلكه مقدارى از زيورهاى قوم (فرعون) را (كه با خود داشتيم) افكنديم". و سامرى اين چنين القا كرد، و براى آنان مجسّمه گوساله اى كه صدايى همچون صداى گوساله داشت (1) پديد آورد؛ و گفتند: "اين خداى شما، و خداى موسى است. و او (حقيقت را) فراموش كرد (پيمانى را كه با خدا بسته بود). ـ آيا نمى ديدند كه (اين گوساله) هيچ پاسخى به آنان نمى دهد، و مالك هيچ گونه سود و زيانى براى آنها نيست؟! ـ و پيش از آن، هارون به آنها گفته بود: "اى قوم من! شما فقط به وسيله آن مورد آزمايش قرار گرفته ايد؛ و پروردگار شما خداوند رحمان است؛ پس، از من پيروى كنيد، و فرمانم را اطاعت نماييد"؛ ـ ولى آنها گفتند: "ما همچنان گِردِ آن مى مانيم (و آن را پرستش مى كنيم) تا موسى به سوى ما بازگردد. ـ (هنگامى كه موسى بازگشت)، گفت: "اى هارون! هنگامى كه ديدى آنها گمراه شدند، چه چيز مانع بود ـ كه از من پيروى كنى؟! آيا فرمان مرا عصيان نمودى؟!" ـ (هارون) گفت: "اى فرزند مادرم! (اى برادر!) ريش و سر مرا مگير! زيرا من ترسيدم بگويى تو ميان بنى اسرائيل تفرقه انداختى، و سفارش مرا مراعات نكردى." ـ (موسى رو به سامرى كرد و) گفت: "تو چرا اين كار را كردى اى سامرى؟!" ـ گفت: "من چيزى ديدم كه آنها آن را نديدند؛ من قسمتى از آثار (و ردّ پاى) فرستاده (خدا، جبرئيل) را گرفتم، سپس آن را (در درون گوساله) افكندم، و اين كارى بود كه (هواى) نفس من در نظرم جلوه داد"».
از مجموع اين آيات به خوبى استفاده مى شود كه بنى اسرائيل در غياب موسى(عليه السلام) با وسوسه مرد گمراهى به نام سامرى كه گويا سابقه زرگرى داشت از زينت آلات خود گوساله طلايى را ساخت و هارون در مقام مبارزه بر آمد، تا آنجا كه قرآن مى گويد هارون در مقام عذر خواهى به موسى(عليه السلام) گفت: «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِى»؛ (اين گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان كردند؛ و نزديك بود مرا بكشند)(2).
بالاخره، موسى (عليه السلام) سخت از اين ماجرا ناراحت شد، برادرش را ملامت كرد و سامرى را كيفر داد و بت او را در آتش سوزانيد، و خاكستر آن را در دريا ريخت و بنى اسرائيل را كيفر سخت داد.(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.