پاسخ اجمالی:
در اسلام، خدا وجودى یکتا و بى همتاست، هیچ گونه شبیه و نظیرى ندارد و از تمام عیوب و نواقص پاک و منزّه است. ولی خدا از نظر «باب» و «بهاء» خودشان هستند، تا آنجا که «بهاء» خودش را خالق خدایان می داند و علی محمد باب هم پس از نوشتن قریب دو صفحه مشتقّات «فردیّت» و یکتایى خداوند، براى این که به خدایى خودش لطمه وارد نشود، در آخر می گوید: البته به هر کس بخواهی فردیت را عطا می کنی.
پاسخ تفصیلی:
در اسلام، خدا وجودى است یکتا و بى همتا، هیچ گونه شبیه و نظیرى ندارد، و هر چیزى را که انسان به عنوان خدا در ذهن خود تصوّر کند، آن مخلوق است، خدا قابل تصوّر نیست و از تمام عیوب و نواقص پاک و منزّه است. مبارزه اسلام با بت پرستى و خرافه پرستى، در سرلوحه برنامه اش بوده و نخستین اعلام اسلام این بود که:
«قولوا لا إله إلّا الله تفلحوا»؛ (بگویید نیست معبودی جز خدای یکتا و بی همتا، تا رستگار شوید).
اما از نظر "باب" و "بهاء" و پیروانشان، خدا در درّه تاریکى از افسانه ها فرو رفته، و توأم با موهومات بت پرستى و با بافندگى هاى تهى و بى اساس آمیخته شده است؛ تا آنجا که گاهى خدا در زندان مى افتد. چنان که "حسینعلی بهاء" در کتاب "مبین" می گوید: «اسمع ما یوحی من شطر البلاء علی بقعة المحنة و الابتلاء من صدره القضاء انه لا اله الا انا المسجون الفرید». (1) خدا از نظر "باب" و "بهاء" خودشان هستند، و تمام موجودات، مخلوق آن ها مى باشند، تا آنجا که خود، خدا مى سازند و مى آفرینند، چنان که "بهاء" در قصیده "ورقائیه" گوید:
کُلُّ الاُلُوه مِنْ رَشح امرى تَأَلَّهَتْ *** وَ کُلُّ الرُّبوُب مِنْ طَفَح حکمى تَربَّبَتْ
یعنى: همه خدایان از آثار فرمانم خدا شدند و همه پروردگاران از لبریزى حکم من، پروردگار گشتند. (2)
«میرزا على محمد باب» نیز در «دلائل السّبعه» خود، قریب دو صفحه تمام مشتقّا «فردیّت» و یکتایى خدا را آورده، ولى براى این که به خدایى خود لطمه وارد نشود، در آخر گوید:
«لتؤتین الفردیّة من تشاء»؛ (البته به هر کس بخواهی فردیت را عطا می کنی).
اگر خدا فرد محض و یکتای صرف است، چگونه می شود فردیّت خود را به دیگری بدهد؟! (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.