پاسخ اجمالی:
«پولس» را تحریف کننده عقائد مسیح(ع) می دانند. او مسیحیّت را برای جذب بیشتر ساکنان امپراتوری جدید، به طور اساسی و گسترده بازنگری و مطالبی را در آن وارد کرد؛ به طوریکه می توان ادعا کرد که آیین او دینی جدیدی با استفاده از پوشش مسیحیت بود. داستان ایمان آوردن وی و تأییدش توسط رسولان، تنها در کتاب «اعمال رسولان» آمده که نویسنده آن «لوقای طبیب» از همکاران و طرفداران پولس است. از سوی دیگر، لوقا نه جزء حواریان است و نه دلیلی بر تأیید شخصیت وی از طرف رسولان در دست داریم.
پاسخ تفصیلی:
اغلب وی را تحریف کننده عقائد ساده مسیح (ع) می دانند. تفاوت میان پولس از یک سو و عیسی (ع) و حواریان از سوی دیگر، در پاسخ به یک پرسش نهفته است: آیا در تبلیغ و ترویج دین باید اصل را بر حفظ آموزه ها و چهار چوب دین گذاشت و با حفظ مبانی دین به جذب دیگران پرداخت، یا آن که توسعه ی دین و جذب افراد از اهیمت بیشتری برخوردار است که می توان بر اساس آن، معارف دینی را تغییر داد و تأویل کرد؟ عیسی (ع) و حواریان گزینه ی اول و پولس گزینه ی دوم را بگزیده بود. به همین دلیل، برای جذب هرچه بیشتر ساکنان امپراتوری جدید، آن را به طور اساسی بازنگری و مطالبی را در آن وارد کرد. این مطالب به قدری ریشه دار و گسترده بود که می توان ادعا کرد که پولس بنیانگذار دینی جدید با استفاده از پوشش مسیحیت بود. داستان ایمان آوردن پولس و تأیید شدن وی توسط رسولان و مأموریت تبلیغی اش در میان رسولان و حواریان، تنها در کتاب اعمال رسولان آمده است. نویسنده ی این کتاب لوقای طبیب، از همکاران و طرفداران پولس است و به راحتی می توان حدس زد که پولس و یا طرفداران وی در تنظیم مطالب آن نقش داشته اند. از سوی دیگر، لوقای طبیب نه در زمره ی حواریان است و نه دلیلی بر تأیید شخصیت وی از طرف رسولان مسیح (ع) در دست داریم. بنابراین، ما با ادعای رسالت پولس و هدایت یافتنش از روح القدس، تنها به واسطه ی رساله های پولس و طرفدرانش آشنا می شویم و هیچ دلیل دیگری بر تأیید شخصیت پولس در دسترس نیست، بلکه می توان قرائنی بر خلاف ادعاهای پولس یافت.
یعقوب، رهبر کلیسای اورشلیم، و از رسولان مسیح (ع)، در رساله خود مطالبی در دفاع از شریعت می نگارد که کاملاً بر خلاف دیدگاه پولس در رساله به رومیان است. گویا این دو رساله علیه یکدیگر نگاشته شده اند. یعقوب در رساله ی خود، که در مخالفت با گرایش های شریعت زدایانه به رشته ی تحریر درآورده، نوشته است: «ای برادران من، چه سود دارد اگر کسی گوید ایمان دارم وقتی که عمل ندارد. آیا ایمان می تواند او را نجات بخشد؟ پس اگر برادری یا خواهری برهنه، و محتاج خوراک روزینه باشد و کسی از شما بدیشان بگوید به سلامتی بروید و گرم و سیر شوید لکن مایحتاج بدن را به ایشان ندهد، چه نفع دارد. همچنین ایمان نیز اگر اعمال ندارد در خود مرده است، بلکه کسی خواهد گفت: تو ایمان داری و من اعمال دارم، ایمان خود را بدون اعمال به من بنما و من ایمان خود را از اعمال به تو خواهم نمود. تو ایمان داری که خدا واحد است و نیکویی می کنی، شیاطین نیز ایمان دارند و می لرزند و لیکن ای مرد باطل آیا می خواهی دانست که ایمان بدون عمل باطل است؟ آیا پدر ما به اعمال عادل نشد وقتی که پسر خود اسحاق (ع) را به قربانگاه گذرانید ... پس می بینید که انسان از اعمال عادل شمرده می شود نه از ایمان تنها؛ و همچنین آیا راحاب فاحشه نیز از اعمال عادل شمرده نشد وقتی که قاصدان را پذیرفته به راهی دیگر روانه نمود؟»(1)
پولس در رساله به رومیان در نقد شریعت گرایی می نویسد: « یقین می دانم که انسان بدون اعمال شریعت، به محض ایمان عادل شمرده می شود ... به ابراهیم (ع) و ذریت او وعده داده که وارث جهان خواهد شد، از جهت شریعت داده نشد، بلکه از عدالت ایمان؛ زیرا اگر اهل شریعت وارث باشند، ایمان عاطل شد و وعده باطل.»(2)
نکته جالب توجه دیگر آن است که پولس اظهار می کند که در اورشلیم مورد آزار یهودیان قرار گرفته است. این در حالی است که پطرس و پس از او، یعقوب در اورشلیم زیسته اند. به راستی یهودیانی که تاب تحمل رسولان عیسی (ع) را داشتند، چرا با پولس به سختی برخورد کردند؟
باید به این نکته توجه کرد که مسیحیت در ابتدا دینی جدا از یهود نبود. مسیحیان، یهودیانی بودند که به دقت مراقب حفظ شریعت موسوی بودند و تفاوتشان با دیگر یهودیان در اعتقاد به ظهور پیامبری جدید بود که به نزدیک بودن ملکوت خدا بشارت می داد. اما پولس با نفی شریعت و ارائه ی الهیات عیسی ـ خدایی، از دیدگاه یهودیان شخصی مرتد به حساب می آمد. از همین نکته می توان دریافت که یعقوب و پطرس هیچگاه برای نفی شریعت مصالحه ای با پولس انجام ندادند والهیات عیسی ـ خدایی را هم نپذیرفتند وگرنه مورد غضب شدید یهودیان قرار می گرفتند. شاید بتوان احتمال داد که مخالفان اصلی پولس در اورشلیم را یهودی ـ مسیحیان تشکیل می دادند.
برخی به این نکته اشاره کردند که افکار پولس تا حدود یک قرن ناشناخته مانده بود. زمانی که بدعت ها و اختلاف نظرها موجودیت کلیسا را در معرض خطر قرار داد، رسالات پولس چهار چوبی فراهم کرد تا عقائد مسیحی بر اساس آن تنظیم شود.
می توان حدس زد که در زمان حیات رسولان، که شاهدان عینی حیات عیسای بشری بودند، زمینه ی مناسبی برای طرح الهیات عیسی ـ خدایی، پولس در سرزمین فلسطین فراهم نشد. این عقاید تنها در زمان غیبت آنان زمینه ی رشد یافت.
با وجود آن که بر اساس گفته ی پولس، وی مأمور هدایت غیر یهودیان و پطرس و رسولان دیگر عهده دار هدایت یهودیان بودند، محل شهادت پطرس را شهر روم دانسته اند. اما محققان بر این باورند که داستان شهادت پطرس در روم به این منظور اختراع شد که نشان دهنده ی وحدت رویّه این دو رسول باشد و اخبار شایع در مورد دشمنی آنها را تکذیب کند.(3) البته غرض مهم دیگر، یعنی توجیه ارجحیت کلیسای روم به کلیساهای دیگر هم از اهداف این داستان سرایی بود.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.