پاسخ اجمالی:
نام پطرس، شمعون بود. او از رسولانی بود که نزد عیسی(ع) جایگاه ممتازی برخوردار بود؛ لکن وی در کتاب مقدس، گاه مورد سرزنش سخت عیسی(ع) قرار می گیرد و گاه چنان به اوج می رسد که به لقب پطرس (سنگ خارا) به معنای شخصیتی پولادین و با ایمان محکم، مفتخر می شود. در انجیل متّی، عیسی(ع) پطرس را شیطان، سبب لغزش خود و کسی که به جای امور الهی در امور انسانی تفکر می کند، می خواند. از سوی دیگر، مواضعی از کتاب مقدس نشان از محبت ویژه ی عیسی(ع) به پطرس دارد.
پاسخ تفصیلی:
رسولان عیسی (علیه السلام) در نزد وی از اعتبار یکسانی برخوردار نبودند. در میان آنان پطرس، یوحنا و یعقوب (دو پسران زَبدی) از موقعیت ممتازی برخوردار بودند و به طور ویژه ای از اموری مطلع می شدند: «بعد از شش روز، عیسی، پطرس و یعقوب و یوحنا را برداشته ایشان را در خلوت به کوهی بلند برد و در نظر ایشان هیئت او متبدل گشت و چهره اش چون خورشید درخشنده و جامه اش چون نور سفید گردید که ناگاه موسی و الیاس (علیه السلام) بر ایشان ظاهر شده با او گفتگو می کردند.»(1)
«و جز پطرس و یعقوب و یوحنا برادر یعقوب، هیچ کس را اجازت نداد که از عقب او بیایند.»(2)
در این میان، شمعون از شخصیتی استثنائی برخوردار است. گاه مورد سرزنش سخت عیسی (علیه السلام) قرار می گیرد و گاه چنان به اوج می رسد که به لقب پطرس (سنگ خارا) به معنای شخصیتی پولادین و با ایمان محکم، مفتخر می شود. در انجیل متّی، عیسی (علیه السلام) پطرس را شیطان، سبب لغزش خود و کسی که به جای امور الهی در امور انسانی تفکر می کند، می خواند.(3) همچنین در آخرین روز حیات خود به پطرس خبر می دهد که امشب تا قبل از بانگ زدن خروس سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد.(4)
پولس هم با آن که به رهبری شمعون بر کلیسای یهودیان اذعان داشت و او را مأمور تبلیغ در میان یهودیان می دانست، وی را شخصی مستوجب ملامت و دارای نفاق می دانست: « اما چون پطرس به انطاکیه آمد، او را روبرو مخالفت نمودم زیرا که مستوجب ملامت بود؛ چون که قبل از آمدن بعضی از جانب یعقوب با امت ها غذا می خورد ولی چون آمدند از آنانی که اهل ختنه بودند ترسیده باز ایستاده خویشتن را جدا ساخت و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند به حدّی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد.»(5)
از سوی دیگر، مواضعی از کتاب مقدس نشان از محبت ویژه ی عیسی (ع) به پطرس دارد. او کسی است که قبل از دیگر رسولان به شاگردی مسیح درآمد(6) و پس از رستاخیز مسیح، قبل از دیگران به زیارت وی نائل شد.(7) عیسی (علیه السلام) خود شمعون را به لقب پطرس(8) مفتخر ساخت و نقشی کلیدی در کلیسای مسیحیت به وی سپرد: « و من نیز تو را می گویم که تویی پطرس (صخره) و بر این صخره کلیسای خود را بنا می کنم و ابواب جهنم بر آن استیلا نخواهند یافت. و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو می سپارم و آنچه بر زمین بندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.»(9)
او از جانب عیسی (علیه السلام) مأموریت هدایت جامعه ی مسیحیان را بر عهده گرفت: «ای شمعون پسر یونا، آیا مرا بیش از اینها محبت می کنی؟ بدو گفت: «بلی، خداوندا تو می دانی که ترا دوست می دارم. بدو گفت: بره های مرا خوراک بده. باز در ثانی گفت: ای شمعون پسر یونا، آیا مرا محبت می نمایی؟ به او گفت: بلی، خداوندا تو می دانی که ترا دوست می دارم. بدو گفت گوسفندان مرا شبانی کن.»(10)
پیروان کلیسای کاتولیک بر این باورند که شمعون شخصیتی ممتاز در میان رسولان است که ریاست آنان را بر عهده داشته است. پطرس در اواخر عمر به روم مسافرت کرد،(11) در آنجا کلیسای خود را بنا نهاد. و پس از خود، منصب ریاست کلیسای مسیحیت را به پاپ روم تفویض کرد. بنابراین، پاپ نماینده ی قانونی و واجب الاتباع شمعون است و چون پطرس کلید ملکوت آسمان را در دست خود دارد(12) امروزه کلیسای پطرس مقدس (سنت پیتر) روم مرکز جهانی کاتولیک و آرامگاه پطرس، یعنی اولین اسقف روم و سند اعتبار نظام پاپی و مرکزیت روم برای کلیساهای دیگر است.
چنین اعتباری برای پطرس در نزد پروتستان ها پذیرفته شده نیست. آنان پطرس را در ردیف دیگر رسولان می دانند که خطاهایی بیش از دیگر رسولان از وی گزارش شده است. وانگهی، هیچ دلیل محکمی بر مسافرت پطرس به روم در دست نیست تا اعتبار کلیسای روم و نظام پاپی را اثبات کند.
به هر حال، موقعیت ویژه ی پطرس در میان رسولان قابل انکار نیست. گزارش عهد جدید نشان می دهد که شمعون در میان رسولان نقش تعیین کننده ای در حدّ رهبری آنان بر عهد داشته است.(13)،(14)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.