پاسخ اجمالی:
او و همسرش «ام جمیل» که خواهر «ابوسفیان» بود از سخت ترین و بدزبان ترین دشمنان پیغمبر اکرم(ص) بودند. از روایات به خوبى استفاده مى شود: او در بسیارى از مواقع همچون سایه به دنبال پیغمبر(ص) بود و از هیچ کارشکنى فروگذار نمى کرد، مخصوصاً زبانى زشت و آلوده داشت و سخنان رکیک و زننده اى مى گفت و شاید از این نظر سرآمد تمام دشمنان پیغمبر اسلام(ص) محسوب مى شد و به همین جهت، آیات مورد بحث، با این صراحت و خشونت او و همسرش «ام جمیل» را به باد انتقاد مى گیرد.
پاسخ تفصیلی:
با روشن شدن موضع «ابولهب» پاسخ این سؤال نیز روشن مى شود.
نام او «عبد العزى» (بنده بتِ عُزّى) و کنیه او «ابولهب» بود، انتخاب این کنیه براى او شاید از این جهت بوده که، صورتى سرخ و برافروخته داشت، چون «لهب» در لغت به معنى شعله آتش است.
او و همسرش «ام جمیل» که خواهر «ابوسفیان» بود از سخت ترین و بدزبان ترین دشمنان پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بودند.
در روایتى آمده است: شخصى به نام «طارق محاربى» مى گوید: من در بازار «ذى المجاز» بودم [«ذى المجاز» نزدیک «عرفات» در فاصله کمى از «مکّه» است] ناگهان جوانى را دیدم که صدا مى زند: «اى مردم! بگوئید:لا اله الا اللّه تا رستگار شوید»، و مردى را پشت سر او دیدم که با سنگ به پشت پاى او مى زند، به گونه اى که خون از پاهایش جارى بود و فریاد مى زد: «اى مردم! این دروغگو است او را تصدیق نکنید»!.
من سؤال کردم: این جوان کیست؟ گفتند: «محمّد» است که گمان مى کند: پیامبر مى باشد، و این پیرمرد عمویش «ابولهب» است که او را دروغگو مى داند. ( 1)
در خبر دیگرى آمده است: «ربیعة بن عباد» مى گوید: من با پدرم بودم، رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) را دیدم که به سراغ قبائل عرب مى رفت و هر کدام را صدا مى زد و مى گفت: من رسول خدا به سوى شما هستم، جز خداى یگانه را نپرستید و چیزى را همتاى او قرار ندهید...
هنگامى که او از سخنش فارغ مى شد، مرد احول خوش صورتى که پشت سرش بود صدا مى زد: «اى قبیله فلان! این مرد مى خواهد که شما بت لات و عزى و هم پیمان هاى خود را رها کنید و به سراغ بدعت و ضلالت او بروید به سخنانش گوش فرا ندهید و از او پیروى نکنید»!
من سؤال کردم: او کیست؟ گفتند: عمویش «ابولهب» است.(2)
در خبر دیگرى مى خوانیم: هر زمان گروهى از اعراب خارج «مکّه» وارد آن شهر مى شدند، به سراغ «ابولهب» مى رفتند ـ به خاطر خویشاوندیش نسبت به پیامبر (صلى الله علیه وآله) و سن و سال بالاى او ـ و از رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) تحقیق مى نمودند، او مى گفت: محمّد مرد ساحرى است، آنها نیز بى آن که پیغمبر(صلى الله علیه وآله) را ملاقات کنند بازمى گشتند، در این هنگام گروهى آمدند و گفتند: ما از «مکّه» بازنمى گردیم تا او را ببینیم، «ابولهب» گفت: ما پیوسته مشغول مداواى جنون او هستیم! مرگ بر او باد.(3)
از این روایات به خوبى استفاده مى شود: او در بسیارى از مواقع همچون سایه به دنبال پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بود و از هیچ کارشکنى فروگذار نمى کرد، مخصوصاً زبانى زشت و آلوده داشت و تعبیرات رکیک و زننده اى مى کرد و شاید از این نظر سرآمد تمام دشمنان پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) محسوب مى شد و به همین جهت، آیات مورد بحث، با این صراحت و خشونت او و همسرش «ام جمیل» را به باد انتقاد مى گیرد.
او تنها کسى بود که پیمان حمایت «بنى هاشم» از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را امضاء نکرد و در صف دشمنان او قرار گرفت و در پیمان هاى دشمنان شرکت نمود. با توجه به این حقایق، دلیل وضع استثنائى این سوره روشن مى شود. (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.