پاسخ اجمالی:
«اصحاب الحجر»، «قوم ثمود» و «قوم صالح» هر سه عنوان اشاره به يك جمعيّت دارند، كه گاه به نام سرزمين، و گاه به نام قوم، و گاه به نام پيامبرشان ناميده شده اند. قوم ثمود در سرزمینی بین جزیرة العرب و شامات زندگی می کردند و مردمي نیرومند بودند. آنها تابستان را در قصرهای زیبا در ميانِ دشت های سرسبز و زمستان را درون خانه های کوهستانی خود می گذراندند. حضرت صالح(ع) آنها را به سوي توحید دعوت می کرد؛ ولی آنها پیامبرشان را انکار نمودند، و دست به طغیان زدند. آنگاه خداوند آنها را با صاعقه های آسمانی عذاب نمود.
پاسخ تفصیلی:
يكي از گروه هائي كه در «قرآن مجيد» از آنها نام برده شده «اصحاب الحجر» است. اين گروه با سه عنوان مختلف در «قرآن» ذكر شده است. در سوره «حجّ» با عنوان «اصحاب الحجر»، و در تعدادى از آيات «قرآن»، از جمله آيه 9 سوره «ابراهيم» به عنوان «قوم ثمود»، و در بعضى ديگر از آيات «قرآن» از جمله آيه 89 سوره «هود» به عنوان «قوم صالح» آمده است. هر سه عنوان اشاره به يك جمعيّت دارند، كه گاه به نام سرزمين، و گاه به نام قوم، و گاه به نام پيامبرشان ناميده شده اند.
«حجر» نام سرزمينى در بين «جزيرة العرب» و «منطقه شامات»، و در نزديكى «وادى القرى» بوده است. «حجر» در اصل به معناى منطقه ممنوعه است. شايد فلسفه اينكه به آن سرزمين حجر مى گفتند اين بوده كه آنجا سرزمين بسيار آبادى بوده كه صاحبان آن از ورود ديگران به آنجا جلوگيرى مى كردند. بدين جهت آن سرزمين را «حجر» و مردمش را «اصحاب الحجر» ناميده اند.
در دوازده سوره از سوره هاى «قرآن» به سرگذشت «اصحاب الحجر» اشاره شده است: 1. سوره «اعراف» 2. سوره «هود» 3. سوره «حجر» 4. سوره «شعراء» 5. سوره «ذاريات» 6. سوره «حاقّه» 7. سوره «فجر» 8. سوره «شمس» 9. سوره «حجّ» 10. سوره «عنكبوت» 11. سوره «قمر» 12. سوره «شمس». هرچند عمدتاً در چهار سوره «اعراف» و «هود» و «حجر» و «شعراء» پيرامون آنها بحث شده است.
اصحاب الحجر كه بسيار ثروتمند بودند هم در دشت سكونت داشتند و هم در كوهستان. تابستان به قصرها و كاخ هاى خود در درون باغ هاى سرسبز و وسيع پر از ميوه در دل دشت مى آمدند و به زراعت و باغدارى مى پرداختند، و در فصل زمستان به خانه هاى سنگى كه در دل كوه تراشيده بودند مى رفتند تا از خطر سيلاب و ديگر حوادث طبيعى در امان باشند. ضمناً از خانه هايى كه در دل كوه تراشيده بودند معلوم مى شود كه در صنايع پيشرفت داشتند؛ چون تراشيدن چنان خانه هايى در دل كوه كار ساده اى نبوده است.
همان گونه كه گذشت سرگذشت اصحاب الحجر در چندين سوره «قرآن» آمده است. ابتدا به سراغ آيات سوره «حجر» مى رويم: «وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ»(1)؛ (و «اصحاب حجر» [قوم ثمود] پيامبران را تكذيب كردند).
سؤال: پيامبر اصحاب الحجر، حضرت صالح(عليه السلام) بود و آنها آن حضرت را تكذيب كردند. پس چرا «قرآن مجيد» مى فرمايد: آنها همه پيامبران را تكذيب نمودند؟
جواب: همه پيامبران الهى يك هدف داشتند. لذا در آيه شريفه 285 سوره «بقره» مى خوانيم: «لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَد مِّنْ رُسُلِهِ»؛ (ما در ميان هيچ يك از پيامبران خدا، فرق نمى گذاريم). بنابراين، وقتى «اصحاب الحجر» پيامبر خود را تكذيب كردند، گويا تمام پيامبران الهى را تكذيب نمودند. البتّه اين احتمال نيز داده شده كه آنها پيامبران متعدّدى داشتند كه يك نفر از آنها معروف تر بود؛ ولى تفسير اوّل، صحيح تر به نظر مى رسد.
«وَ آتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ»(2)؛ (ما آيات خود را به آنان داديم؛ ولى آنها از آن روى گردان بودند). حضرت صالح(عليه السلام) معجزه هايى براى قومش آورد؛ ولى هواى نفس به آنها اجازه نداد كه در برابر دينِ حقّ تسليم شوند، لذا از آيات و نشانه هاى خدا روى گردان شدند.
«وَ كَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتاً آمِنِينَ»(3)؛ (در دل كوه ها خانه هايى مى تراشيدند). خانه هايى كه به آسانى خراب نمى شد و تصوّر مى كردند كه در برابر تمام بلاها و حوادث از آنها محافظت مى كند؛ امّا مگر چيزى مى تواند در مقابل فرمان خدا مقاومت كند؟
«فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ»(4)؛ (امّا سرانجام صيحه [مرگبار] صبحگاهان، آنان را فرا گرفت). فرمان عذاب الهى صادر شد؛ امّا مجرى اين عذاب، لشگريان آسمان و زمين يا فرشتگان و يا غير آنها نبود؛ بلكه صيحه مرگبار آسمانى و صاعقه اى كه هم حرارتى بسيار سوزان داشت و هم صدايى فوق العاده بلند و وحشتناك. اين صداى بلند چنان موج انفجار و لرزش عظيمى ايجاد كرد و به سراغ آنها آمد، كه تمام خانه هاى محكم و امن شان را متلاشى نمود.
«فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ»(5)؛ (و آنچه را به دست آورده بودند، آنها را از عذاب الهى نجات نداد). نه آن كوه هاى سر به فلك كشيده، و نه آن خانه هاى امن و امان، و نه اندام نيرومند اين قوم سركش، و نه آن ثروت سرشار، و نه آن باغات و زمين هاى زراعتى، هيچ كدام نتوانستند در برابر عذاب الهى مقاومت كرده، و آنها را از خشم و قهر خداوند نجات بدهند. و بدين شكل «قوم ثمود» از بين رفت و تاريخ و سرگذشت آنها آئينه عبرتى براى همه كسانى است كه آن را به دقّت مطالعه كنند.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.