پاسخ اجمالی:
طبق آیات 20 و21 سوره اعراف، شیطان براى فریب انسان، بهترین راه را این دید که از عشق و علاقه ذاتى او به تکامل و ترقى و زندگى جاویدان، استفاده کند و عذر و بهانه اى براى مخالفت فرمان خدا براى آنان بتراشد. از این رو نخست به آدم و همسرش گفت: «خداوند شما را از این درخت نهى نکرده جز این که اگر از آن بخورید یا فرشته خواهید شد و یا عمر جاویدان پیدا مى کنید». و به این ترتیب، فرمان خدا را در نظر آنان به گونه دیگرى جلوه داد و براى باور پذیری حرفش، «سوگندهاى شدیدى یاد کرد، که من خیرخواه شما هستم».
پاسخ تفصیلی:
پاسخ این سؤال در آیات 20ـ21 سوره «اعراف» آمده است. خداوند مى فرماید: (شیطان به وسوسه کردن آنان مشغول شد، تا لباس هاى اطاعت و بندگى خدا را از تن آنان بیرون کند، و عورت آنها را که پنهان بود آشکار سازد)؛ «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما».
و براى رسیدن به این هدف، بهترین راه را این دید که از عشق و علاقه ذاتى انسان به تکامل و ترقى و «زندگى جاویدان»، استفاده کند و هم عذر و بهانه اى براى مخالفت فرمان خدا براى آنان بتراشد، از این رو نخست به آدم و همسرش گفت: (خداوند شما را از این درخت نهى نکرده جز این که اگر از آن بخورید یا فرشته خواهید شد و یا عمر جاویدان پیدا مى کنید)؛ «وَ قالَ ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدینَ».
و به این ترتیب، فرمان خدا را در نظر آنان به گونه دیگرى جلوه داد، و این طور مجسّم کرد که: نه تنها خوردن از «شجره ممنوعه» زیانى ندارد، بلکه موجب عمر جاویدان و یا رسیدن به مقام و درجه فرشتگان خواهد شد.
شاهد این سخن جمله اى است که: در سوره «طه» آیه 120 از قول ابلیس مى خوانیم که مى گوید: «یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْک لایَبْلى»؛ (اى آدم! مى خواهى تو را به زندگى جاویدان و فرمانروائى کهنگى ناپذیر راهنمائى کنم)؟!
در روایتى که در تفسیر «قمى» از امام صادق(علیه السلام) و در «عیون اخبار الرضا»(علیه السلام) از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده چنین مى خوانیم:« شیطان به آدم گفت: اگر شما از این درخت ممنوع بخورید، هر دو فرشته خواهید شد و براى همیشه در بهشت مى مانید، و گرنه شما را از بهشت بیرون مى کنند»!(1)
و در آیه بعد مى افزاید: آدم با شنیدن این سخن در فکر فرو رفت، اما شیطان براى این که پنجه هاى وسوسه خود را بیشتر و محکم تر در جان آدم(علیه السلام) و حوا فرو برد: (سوگندهاى شدیدى یاد کرد، که من خیرخواه شما هستم)!؛ «وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النّاصِحینَ».
آدم که هنوز تجربه کافى در زندگى نداشت، و گرفتار دام هاى شیطان و خدعه و دروغ و نیرنگ نشده بود، و نمى توانست باور کند: کسى این چنین قسم دروغى یاد کند، و چنین دام هائى بر سر راه او بگذارد، سرانجام تسلیم فریب شیطان شد، و با ریسمان پوسیده مکر و خدعه او براى به دست آوردن آب حیات و ملک جاویدان، به چاه وسوسه هاى ابلیس فرو رفت و نه تنها آب حیات به دست نیاورد، که در گرداب نافرمانى خدا افتاد، آن چنان که قرآن آن را در یک جمله خلاصه کرده، مى فرماید: (به این ترتیب شیطان، آنها را فریب داد و با طناب خود آنها را در چاه فرو برد)؛ «فَدَلاّهُما بِغُرُور».(2)
با این که آدم مى بایست، با توجه به سوابق دشمنى شیطان، و با علم و اطلاع از حکمت و رحمت واسعه خدا، و محبت و مهربانى او، تمام وسوسه ها را نقش بر آب کرده، تسلیم شیطان نشود ولى هر چه بود واقع شد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.