پاسخ اجمالی:
طبق آیه 96 سوره اعراف و آیه 41 سوره روم، «ایمان و عدالت» مایه آبادى جوامع و کفر، ظلم و گناه مایه ویرانى آنهاست؛ چرا که کفر و بى ایمانى، سرچشمه عدم احساس مسئولیت، قانون شکنى و فراموش کردن ارزش هاى اخلاقى است؛ و این امور سبب از میان رفتن وحدت جامعه ها، متزلزل شدن پایه هاى اعتماد و اطمینان، هدر رفتن نیروهاى انسانى و اقتصادى و به هم خوردن تعادل اجتماعى است.
پاسخ تفصیلی:
از آیات مختلف قرآن این نکته به خوبى استفاده مى شود که ایمان و عدالت مایه آبادى جامعه ها؛ و کفر، ظلم و گناه مایه ویرانى است.
در آیه 96 «اعراف» مى خوانیم: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ»؛ (اگر اهل شهرها و آبادى ها ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، درهاى برکات آسمان و زمین را به روى آنها مى گشائیم).
و در آیه 41 سوره «روم» مى خوانیم: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاس»؛ (فساد در خشکى و دریا بر اثر اعمال مردم ظاهر شد).
و در آیه 30 «شورى» آمده است: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَة فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ»؛ (هر مصیبتى به شما مى رسد به خاطر اعمال شما است).
و در آیه 66 «مائده» آمده است: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لاَ َکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم»؛ (اگر آنها تورات و انجیل و آنچه از طرف پروردگارشان بر آنان نازل شده است بر پا دارند، از آسمان و زمین روزى مى خورند) و برکات زمین و آسمان آنها را فرا خواهد گرفت، و آیات دیگرى از این قبیل.
این «رابطه» تنها یک رابطه معنوى نیست، بلکه علاوه بر رابطه معنوى که آثارش را به خوبى مى بینیم رابطه مادى روشنى نیز در این زمینه وجود دارد.
کفر و بى ایمانى، سرچشمه عدم احساس مسئولیت، قانون شکنى، و فراموش کردن ارزش هاى اخلاقى است، و این امور، سبب از میان رفتن وحدت جامعه ها، متزلزل شدن پایه هاى اعتماد و اطمینان، هدر رفتن نیروهاى انسانى و اقتصادى، و به هم خوردن تعادل اجتماعى است.
بدیهى است: جامعه اى که این امور بر آن حاکم گردد، به سرعت عقب نشینى مى کند، و راه سقوط و نابودى را پیش خواهد گرفت.
و اگر مى بینیم، جوامعى هستند که با وجود عدم ایمان و تقوا از پیشرفت نسبى وضع مادى برخوردارند، آن را نیز باید مرهون رعایت نسبى بعضى از اصول اخلاقى بدانیم، که میراث انبیاى پیشین و نتیجه زحمات رهبران الهى، دانشمندان و علما در طول قرن ها است.
علاوه بر آیات فوق، در روایات اسلامى نیز روى این معنى زیاد تکیه شده است که: استغفار و ترک گناه، سبب فزونى روزى و بهبودى زندگى مى شود، از جمله:
در حدیثى از على(علیه السلام) آمده: «أَکْثِرِ الاِسْتِغْفارَ تَجْلِبْ الرِّزْق»؛ (زیاد استغفار کن تا روزى را به سوى خود جلب کنى). (1)
در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده: «مَنْ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِ نِعْمَةً فَلْیَحْمِدِ اللّهَ تَعالى، وَ مَنْ اِسْتَبْطَأَ الرِّزْقَ فَلْیَسْتَغْفِرِ اللّهَ، وَ مَنْ حَزَنَهُ أَمْرٌ فَلْیَقُلْ: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه»؛ (کسى که خداوند نعمتى به او بخشیده، شکر خدا را به جا آورد، و کسى که روزیش تأخیر کرده از خدا طلب آمرزش کند، و کسى که بر اثر حادثه اى غمگین گردد، بگوید: «لا حول و لا قوة الا باللّه». (2)
در «نهج البلاغه» نیز مى خوانیم: «وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الاِسْتِغْفَارَ سَبَباً لِدُرُورِ الرِّزْقِ وَ رَحْمَةِ الْخَلْقِ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً»؛ (خداوند سبحان، استغفار را سبب فزونى روزى و رحمت خلق قرار داده، و فرموده: از پروردگارتان طلب آمرزش کنید که او بسیار آمرزنده است ، باران پر برکت آسمان را بر شما مى فرستد). (3)
حقیقت، این است: مجازات بسیارى از گناهان، محرومیت هائى در این جهان است، و هنگامى که انسان از آن توبه کند و راه پاکى و تقوا را پیش گیرد، خداوند این مجازات را از او بر طرف مى سازد. (4)، (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.