پاسخ اجمالی:
قوم «ثمود»، در سرزمینى میان «مدینه» و «شام» زندگى مى کردند. آن ها بت پرست و در انواع گناهان غوطه ور بودند. صالح(ع)، براى هدایت و نجاتشان همت گماشت، ولى آنها نه دست از بت پرستى برداشتند، و نه در طغیان و گناه تجدید نظر کردند. هنگامى که تقاضاى معجزه اى کردند، خداوند «ناقه»(شتر ماده اى) را از دل کوه برآورد، ولى آن ها هم طرح نابودى ناقه را ریختند، و هم کشتن صالح(ع) را. پس از کشتن ناقه، و گذشت مهلت سه روزه توبه، عذاب الهى بر آنها فرو بارید و همگى در خانه هایشان بر زمین افتادند و مردند.
پاسخ تفصیلی:
قوم «ثمود»، در سرزمینى میان «مدینه» و «شام» (به نام وادى القرى) زندگى مى کردند، آئینشان بت پرستى و در انواع گناهان غوطه ور بودند. صالح، پیغمبر بزرگ الهى از میان آنان برخاست، و براى هدایت و نجاتشان همت گماشت، ولى آنها نه دست از بت پرستى برداشتند، و نه در طغیان و گناه تجدید نظر کردند.
هنگامى که تقاضاى معجزه اى کردند، خداوند «ناقه» (شتر ماده اى) را به طریق اعجازآمیز و خارق العاده از دل کوه برآورد، ولى براى این که آنها را در این مورد بیازماید، دستور داد: یک روز تمام آب قریه را در اختیار این ناقه بگذارند، و روز دیگر در اختیار خودشان باشد، حتى در بعضى از روایات آمده: در آن روز که از آب محروم بودند، از شیر ناقه بهره مى گرفتند، ولى این معجزه بزرگ نیز از لجاجت و عناد آنها نکاست، هم طرح نابودى ناقه را ریختند، و هم کشتن صالح(علیه السلام) را؛ چرا که او را مزاحم امیال و هوس هاى خود مى دیدند.
نقشه نابودى ناقه، به وسیله مرد بسیار بى رحم و شقاوتمندى به نام «قدار بن سالف» عملى شد و او با ضرباتى ناقه را از پاى در آورد.
این در حقیقت اعلان جنگ با خدا بود; چرا که مى خواستند با از میان بردن ناقه که معجزه صالح بود، نور هدایت را خاموش کنند، اینجا بود که حضرت صالح به آنها اخطار کرد: «سه روز در خانه هاى خود از هر نعمتى مى خواهند متمتع شوند، ولى بدانند بعد از سه روز عذاب الهى همه را فرا مى گیرد».(1)
این سه روز، مهلتى بود براى تجدید نظر نهائى، و آخرین فرصتى بود براى توبه و بازگشت، ولى آنها نه تنها تجدید نظر نکردند، بلکه بر طغیانشان افزودند، در اینجا بود که عذاب الهى بر آنها فرو بارید، صیحه آسمانى سرزمینشان را در هم کوبید، و همگى در خانه هایشان بر زمین افتادند و مردند «وَ أَخَذَ الَّذینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ فَأَصْبَحُوا فی دِیارِهِمْ جاثِمینَ».(2)
آن چنان نابود گشتند و سرزمینشان خاموش شد که گوئى هرگز کسى ساکن آن دیار نبود، ولى خداوند صالح و یاران مؤمنش را از این مهلکه نجات داد.(3).(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.