پاسخ اجمالی:
از ویژگی های بارز ادبی قرآن، قاطعیت و صراحت آیات آن در عین ظرافت و لطافت عبارات است. صراحت لهجه در بیان حقیقت، برای شنوندگان دلنشین است و در مقابل، چند پهلو سخن گفتن، حکایت از ضعف و ناتوانی گوینده دارد. این قاطعیت در مباحث توحید و شرک، مبدء و معاد و . . . آشکارا وجود دارد.
پاسخ تفصیلی:
از ويژگى هاى قرآن از نظر ادبى، اين است كه در عين ظرافت و لطافت عبارات، صراحت و قاطعيت فوق العاده اى دارد.
مى دانيم همه از صراحت لهجه يك گوينده لذّت مى برند؛ چرا كه حقايق را عريان و پوست كنده و بدون هرگونه پيرايه بيان مى كند، و چيزى براى انسان لذت بخش تر از درك حقيقت نيست. دندان روى حرف گذاشتن و چند پهلو سخن گفتن ـ جز در موارد استثنايى كه شرايط ايجاب كند ـ نشانه عدم اعتماد گوينده به گفته هاى خويش، و يا ترس و وحشت او از قضاوت شنوندگان است، و در هر دو صورت از ضعف و ناتوانى گوينده حكايت مى كند.
مهم ترين جبهه مبارزه اسلام، جبهه توحيد و شرك است و قرآن بيشترين صراحت و قاطعيت را در اين زمينه دارد
گاه مى گويد: «إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَاباً وَلَوْ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئاً لايَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ»؛ (كسانى را كه غير از خدا مى خوانيد [و پرستش مى كنيد]، هرگزنمى توانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند؛ و هرگاه مگس چيزى از آنها بربايد، نمى توانند آن را بازپس گيرند. هم طلب كننده ناتوان است، و هم طلب شونده [هم عابدان، و هم معبودان]).(1)
و هنگامى كه بت پرستان براى فرار از منطق كوبنده قرآن، خود را زير چتر پدران و نياكان مى كشيدند و مى گفتند: «بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا»؛ (ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروى مى نماييم)، با قاطعيت مى گويد: «أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلاَ يَهْتَدُونَ»؛ (آيا اگر پدران آنها، چيزى نمى فهميدند و هدايت نمى يافتند [باز هم بايد از آنها پيروى كنند]؟!)(2)
و در جاى ديگر، از اين قاطعانه تر در برابر تكيه به آداب و رسوم نياكان از زبان ابراهيم مى گويد: «لَقَدْ كُنتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلاَل مُّبِين»؛ (به يقين شما و پدرانتان، در گمراهى آشكارى بوده ايد).(3)
در مباحث ديگر اعم از آنچه مربوط به مبدء يا معاد و يا قوانين اجتماعى يا مسائل مربوط به جنگ و صلح، يا بحث هاى اخلاقى است نيز اين قاطعيت به وضوح به چشم مى خورد كه شرح كامل آن در خور يك كتاب جداگانه است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.