پاسخ اجمالی:
عبارت «إِنْ الْحُكْمُ إِلاَّ للهِ»، که در چند سوره قرآن تکرار شده است، مفهوم وسیع و گسترده ای دارد و دلیلی برای تخصیص نوع خاصی از حاکمیت وجود ندارد. حکم در این آیات، هر گونه حاکمیت اعم از حاکمیت تکوینی و تشریعی، حکومت و داوری روز قیامت، و عبادت را منحصر در خداوند می داند. به این ترتیب تمام تفسیرها در معنای این عبارت جمع است.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در سوره انعام در يك عبارت كوتاه مى فرمايد:
(حكم و فرمان، تنها ازآن خداست!)؛ «إِنْ الْحُكْمُ إِلاَّ للهِ».
البتّه خود اين جمله كه چندبار در قرآن تكرار شده؛ مفهوم وسيعى دارد كه هم حكم به معناى قانون گذارى را شامل مى شود، و هم حكومت و قضاوت را، هم حكم تكوينى و هم احكام تشريعى را. ولى در آيه 57 سوره انعام و آيه 67 سوره يوسف اين تعبير در مورد حكم الهى به عذاب و مجازات كافران آمده است.
به هر حال اختلاف موارد تعبير فوق، دليل روشنى بر اين معنا است كه مفهوم آيه وسيع و گسترده است؛ و هرگونه حكم و فرمان را مخصوص خدا مى شمرد، هم در عالم تكوين و هم در عالم تشريع.
در آیه 70 سوره قصص نيز بعد از توصيف خداوند به شايستگى براى عبوديّت و حمد و ستايش در دنيا و آخرت مى فرمايد:
(و او خداى يگانه است كه هيچ معبودى جز او نيست؛ ستايش تنها براى اوست در اين جهان و در جهان ديگر؛ حاكميّت [نيز] از آن اوست؛ و همه شما به سوى او باز گردانده مى شويد)؛ «وَهُوَ اللهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الاُْولَى وَالاْخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ».
در حقيقت جمله «وَلَهُ الْحُكْمُ»؛ (حاكم در هر دو عالم او است) به منزله دليل براى شايستگى انحصارى او براى عبادت و حمد و ستايش است، چرا كه معبود و محمود كسى است كه حكم اش در همه چيز و در همه جا نافذ و جارى باشد. گرچه بعضى از مفسّران مانند: ابن عباس گفته اند كه منظور از «حكم» در اينجا داورى در ميان بندگان در قيامت است؛(1) ولى هيچ دليلى بر محدوديّت معناى آيه در دست نيست؛ و بارها گفته ايم خصوصيّت مورد، مانع از عموميّت مفهوم آيه نخواهد بود.
بنابراين آيه فوق هم توحيد حاكميّت خداوند را در عالم تكوين و هم در جهان تشريع و قانون گذارى و حكومت و داورى شامل مى شود. (در تفسير الميزان نيز اشاره به عموميّت مفهوم آيه شده است).(2)
بايد توجّه داشت كه جمله «لَهُ الْحُكْمُ» از دو جهت دلالت بر حصر دارد: يكى از اين نظر كه «لَهُ» مقدّم شده، و ديگر اين كه واژه «الْحُكُمُ» به صورت مطلق آمده؛ يعنى هر نوع حاكميّت را شامل مى شود.
قابل توجّه اين كه انحصار حاكميّت به خدا مانع از آن نيست كه خداوند آن را در اختيار پيامبران و امامان معصوم(عليه السلام) يا بندگان صالح ديگر قرار دهد؛ بلكه سخن از سرچشمه اصلى حاكميّت است، همان گونه كه مخصوص بودن حمد و ستايش به ذات پاك او، مانع از اين نيست كه انسان بندگان صالحى را كه واسطه در نعمت اند، يا پدر و مادر و معلم را سپاس گويد. ولى بايد به اين نكته توجّه داشت كه اين همه آوازه ها از خدا است، و اين است معناى توحيد حاكميّت.
علاوه بر اين در آيه88 سوره قصص، نخست سخن از توحيد در عبادت است و سپس در مورد توحيد حاكميّت مى فرمايد: (معبود ديگرى را با خدا مخوان، كه هيچ معبودى جز او نيست)؛ «وَلاَ تَدْعُ مَعَ اللهِ إِلَهاً آخَرَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ».
سپس در جمله اى كه به منزله دليل اين حكم است؛ مى فرمايد: (همه چيز جز ذات [پاك] او فانى مى شود)؛ «كُلُّ شَيْء هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ».
در پايان مى افزايد: (حاكميّت تنها از آنِ اوست؛ و همه به سوى او باز گردانده مى شويد)؛ «لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ».
اين آيه، هم عبادت را مخصوص خدا مى شمرد و هم بقاء را و هم حكم و قضاء را، گرچه بعضى «حكم» را در اينجا فقط به معناى حكم تكوينى و اراده نافذ خداوند در همه چيز شمرده اند، و بعضى ديگر تنها به معناى داورى روز قيامت، و بعضى گفته اند: «حكم» در اينجا فقط جنبه تشريعى دارد، ولى ظاهر اين است كه آيه اطلاق دارد و هرگونه حكم را در عالم هستى و در عالم شريعت، در دنيا و آخرت شامل مى شود.
در اين كه مراد از «وجه» در جمله «كُلُّ شَيْء هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ» چيست؟ بعضى آن را به معناى اعمال صالحى كه به قصد خدا انجام مى شود، و بعضى به معناى دين و آئين او، و بعضى به معناى مقام پروردگار تفسير كرده اند.
ولى مى دانيم «وجه» در اصل به معناى صورت است، و از آنجا كه به گفته راغب صورت اولين چيزى است كه در مقابل افراد ديگر قرار مى گيرد، و شريف ترين عضو ظاهر بدن است؛ اين واژه بر موجودات شريف اطلاق شده است؛ و به همين مناسبت به ذات پاك خدا اطلاق مى گردد و در اين آيه نيز ظاهراً در همين معنا به كار رفته.
امّا از آنجا كه هر موجودى با اين ذات باقى و ابدى ارتباط پيدا كند، رنگ ابديّت به خود مى گيرد، دين و آئين خداوند، و اعمالى كه براى او انجام مى شود و پيامبران الهى از آن نظر كه با او ارتباط دارند باقى و جاودانى هستند؛ و به اين ترتيب تمام تفسيرهايى كه ذكر شد در معناى آيه جمع است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.