پاسخ اجمالی:
برخلاف عهد عتیق، عهد جدید حاوی مطالبی هم در بیان توحید و هم در اثبات الوهیت شخصیت های تثلیث است. آیاتی از عهد جدید برای اشاره به تثلیث مورد استفاده قرار گرفته است؛ برخی از این آیات عیسی(ع) را پسر خدا معرفی می کنند. در برخی از عبارت ها از خداوند به عنوان پدر یاد شده است. برخی آیات هم به الوهیت عیسی مسیح (ع) تصریح یا اشاره کرده اند. بعضی از آیات هم به الوهیت روح القدس اشاره کرده اند.
پاسخ تفصیلی:
برخلاف عهد عتیق، عهد جدید حاوی مطالبی هم در بیان توحید و هم در اثبات الوهیت شخصیت های تثلیث است. برخی از عبارات عهد جدید در بیان توحید الهی چنین است:
«عیسی(علیه السلام) او را جواب داد که اوّل همه ی احکام این است که بشنو ای اسرائیل، خداوند خدای ما واحد است.» (مرقس 29:12 و یعقوب 19:2) «زیرا که خدا واحد است و سوای او دیگری نیست.» (مرقس 32:12) «و حیات جاودانی آن است که ترا خدای واحد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی، بشناسند.» (یوحنا 3:17) «خدای دیگر جز یکی نیست.» (اول قرنتیان 4:8)
در کنار این عبارت ها، آیاتی از عهد جدید برای اشاره به تثلیث مورد استفاده قرار گرفته است. برخی از این عبارت ها عیسی(علیه السلام) را پسر خدا معرفی می کنند:
«آنگاه خطابی از آسمان رسید که این پسر حبیب من که از او خشنودم.» (متی 17:3) «پس اهل کشتی آمده او را پرستش کرده گفتند: فی الحقیقة تو پسر خدا هستی.» (متی 33:14) «شمعون پطرس در جواب گفت: تویی مسیح پسر خدای زنده.» (متی 16:16) «ارواح پلید چون او را دیدند پیش او به روی در افتادند و فریاد کشان می گفتند که تو پسر خدا هستی.» (مرقس 13:3)
در برخی از عبارت ها از خداوند به عنوان پدر یاد شده است:
«و الآن تو ای پدر مرا نزد خود جلال ده به همان جلالی که قبل از آفرینش جهان نزد تو داشتم.» (یوحنا 5:17) «من و پدر یک هستیم.» (یوحنا 30:10) «کسی که مرا دیده پدر را دیده است.» (یوحنا 9:14)
برخی آیات هم به الوهیت عیسی مسیح (ع) تصریح یا اشاره کرده اند:
«پس بیدار باشید زیرا که نمی دانید در کدام ساعت خداوند شما (مسیح) می آید.» (متی 42:24) «پس به او (عیسی) گفت، ای خداوند من و ای خدای من.» (یوحنا 28:20) «در پسر او عیسی هستیم. اوست خدای حق و حیات جاودانی.» (یوحنا 20:5) «ای خدا تخت تو تا ابدالآباد است و عصای ملکوت تو عصای راستی است.» (عبرانیان 8:1) «متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح.» (افسسیان 3:1 و پطرس 3:1)
بعضی از آیات هم به الوهیت روح القدس اشاره کرده اند:
«و او (روح القدس) همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد.» (یوحنا 26:14) «روح همه چیز حتی عمق های خدا را نیز تفحص می کند.» (اول قرنتیان 10:2) «و احدی جز به روح القدس عیسی را خداوند نمی تواند گفت.» (اول قرنتیان 3:12) «پس رفته همه امت ها را شاگرد سازید و ایشان را به اسم اب و ابن و روح القدس تعمید دهید.» (متی 19:28)
توجه به آیات ذکر شده و دیگر آیات کتاب مقدس ما را به مطالبی رهنمون می سازد:
1ـ مواردی از عهد عتیق و عهد جدید مؤمنان و صالحان را فرزند خداوند، اولاد خداوند، تولد یافتگان از خداوند و یا پسر خداوند می خواند.(1) به همین دلیل، سلیمان(علیه السلام) چنین مورد ملاطفت خداوند قرار گرفته است: «او را برگزیدم تا پسر من باشد و من پدر او.»(2)
در عهد جدید هم مؤمنان بدین گونه مورد التفات قرار گرفته اند: «و اما به آن کسانی که او را قبول کردند قول داد تا فرزندان خدا گردند، یعنی به هر که به اسم او ایمان آورد.»(3)
از برخی کلمات عیسی(علیه السلام) در اناجیل هم معلوم می شود که از پسر خدا بودن معنای مجازی آن را اراده کرده است: «پس عیسی با صدای بلند گفت: هر که به من ایمان بیاورد نه فقط به من بلکه به فرستنده ی من نیز ایمان آورده است. هر که مرا می بیند فرستنده ی مرا دیده است.»(4)
برای روشن شدن این ادعا که در متن فوق، دیدن پدر در دیدن پسر معنای مجازی را می رساند و نباید بر اتحاد اشخاص تثلیث حمل شود، باید به کلام یوحنا (نویسنده ی متن فوق) در رساله ی اول وی توجه کنیم: «هیچ کس خدا را ندیده است اما اگر ما یکدیگر را دوست بداریم خدا در ما زندگی می کند و محبت او در ما به کمال می رسد ... و هر که اقرار کند که عیسی پسر خدا است خدا در وی ساکن است و او در خدا.»(5)
از ملاحظه اناجیل چهارگانه(6) معلوم می شود که در هیچکدام از اناجیل همنوا، عیسی صراحتاً خداوند خوانده نشده است و عبارات موجود در این سه انجیل قابل تفسیر و تأویل است. حتی عبارت پدر، پسر و روح القدس در انجیل متّی نیز برای کسی که سابقه ی آشنایی ذهنی با تثلیث ندارد، مفهوم تثلیث را تداعی نمی کند. در مقابل، به نظر می رسد برخی عبارت های انجیل یوحنا غیر قابل تأویل بوده و در اثبات الوهیت عیسی(علیه السلام) صراحت دارند. اما باید توجه داشت که انجیل یوحنا آخرین انجیل نگارش یافته است که در حدود سال یکصد میلادی، یعنی بیش از سی سال پس از مرگ پولس، به رشته ی تحریر درآمده است. بنابراین، به راحتی می توان دریافت که نگارنده ی این انجیل تحت تأثیر افکار پولس که اندیشه ی الوهیت مسیح(علیه السلام) را در دین وارد کرد، قرار داشته است. به علاوه، توجیه و تفسیر برخی عبارت های این انجیل هم به گونه ای که با انکار الوهیت عیسی(علیه السلام) سازگار باشد دور از دسترس نیست.
2ـ شخصیت روح القدس در عهد جدید به خوبی مشخص نشده است. عبارت های ذکر شده در اثبات الوهیت وی نیز دلالت صریحی بر این مطلب ندارد و ظاهراً به دلیل روشن نبودن شخصیت اقنوم ثالث است که پس از اثبات الوهیت اقنوم ثانی در مجمع نیقیه، نظرها به طرف تبیین کردن شخصیت و الوهیت روح القدس جلب می شود.
3ـ با مراجعه و دقت در عبارت های کتاب مقدس معلوم می شود که عقیده ی پولس ساموستایی، سابلیوس و حتی آریوس کاملاً برگفته های کتاب مقدس، خصوصاً رساله های پولس، قابل انطباق نیست. انجیل یوحنا و رساله های پولس، عیسی(علیه السلام) را خداوند و شخصیتی در کنار پدر می دانند که به سه نظریه ی ذکر شده کاملاً قابل تطبیق نیست. اما نکته ی قابل توجه این است که در مشاجرات و مباحثات الهیاتی قرن چهارم، در مقابل مخالفان تثلیث، به کلمات صریح کتاب مقدس در اثبات الوهیت عیسی(علیه السلام) و یا اثبات تثلیث سه شخص حقیقی تمسک نشده است، بلکه به عبارت های قابل تأویل تمسک شده و طرف مقابل هم اقدام به تفسیر آیات بر طبق نظریه ی خود کرده است.(7) این مسئله احتمال تغییرات و اضافاتی در کتاب مقدس را پس از تأیید و تثبیت آموزه ی تثلیث در اذهان تقویت می کند. برخی موحدان مسیحی این مطلب را تقویت کرده اند. جان بیدل (متولد 1615) پدر یکتا پرستی در انگلستان در کتابی با نام 12 دلیل در ردّ الوهیت روح القدس گفت: «من معتقدم که خدای یگانه بزرگ ترین خدا و خالق آسمان ها و زمین و علت نخستین اشیا و هدف نهایی پرستش و ایمان ماست. در مورد حضرت عیسی(علیه السلام) معتقدم که او همنوع ما و همدردی است که می تواند ناتوانی های ما را احساس کند و بیشتر به ما کمک نماید. او فقط دارای طبیعت بشری است. روح القدس نیز فرشته ای است که به مقام الوهیت وابسته است. او با خدا ارتباط دارد و برای ابلاغ پیام های خداوند به پیامبران برگزیده شده است.»(8)
4ـ برخی از مسیحیان برای اثبات الوهیت مسیح(علیه السلام) به آیاتی از کتاب مقدس استناد کرده اند که صفاتی چون علم به وقایع آینده و تعلیم دادن ایمان داران را برای عیسی(علیه السلام) ذکر کرده اند. چنین استنتاجی از این کلمات در مقابل کسانی که مسیح(علیه السلام) را انسانی ممتاز و مورد عنایت الهی و دارای علم الهی و عنوان رسالت دانسته و روح القدس را تقویت کننده ی وی می دانند، فاقد ارزش است. چنانچه قرآن کریم که به عبودیت عیسی(علیه السلام) اصرار می ورزد چنین ویژگی های ممتازی را به او نسبت داده است.
5ـ در کنار عبارت هایی که بر ویژگی الوهی مسیح(علیه السلام) تأکید می کنند عباراتی در عهد جدید یافت می شود که ظاهراً با الوهیت میسح(علیه السلام) و روح القدس سازگار نیست: «و در حال الاغی با کره اش بسته خواهید یافت. آنها را بار کرده نزد من آورید و هرگاه کسی به شما سخنی گوید بگویید خداوند بدین ها احتیاج دارد.» (متی 2:21) «ولی از آن روز و از آن ساعت (زمان رجعت) غیر از پدر هیچ کس اطلاع ندارد نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم.» (مرقس 32:13) «پسر از خود هیچ نمی تواند کرد مگر آنچه ببیند که پدر به عمل آرد.» (یوحنا 18:5)
مسیحیت کلیسایی این اشکال را بدون پاسخ نگذاشته و معتقد است هر آیه ای در کتاب مقدس که حاکی از جهت نقصانی در مسیح باشد، این نقص مربوط به ذات انسانی اوست وبه کمالات الهی که از ذات الهی اش نشأت گرفته است ضرری نمی رساند.(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.