پاسخ اجمالی:
این جلد نیز به همان سبک و روش جلد اوّل و دوّم، در 647 صفحه کوچکتر از وزیری، در سال 1328 شمسی، به تصویب لجنه و اجازه ی محفل روحانی ملّی بهائیان منتشر شده است. در این کتاب، شرح حال و تاریخچه ی نه نفر از سران بهائیّه (سید مهدی گلپایگانی، ملا عبدالغنی اردکانی، آقا محمد نعیم، میرزا محمد ثابت، ناظم الحکماء لاهیجانی، میرزا محمد ناطق، میرزا محمود فروغی، میرزا علی محمد سررشته دار و علی اکبر یزدی) را بطور مفصل نوشته است. مطالب این جلد نیز، در نهایت ضعف و پراکندگی و تناقض و کلمات موهون و بی پایه است.
پاسخ تفصیلی:
این جلد نیز به همان سبک و روش جلد اوّل و دوّم، در 647 صفحه کوچکتر از وزیری، در سال 1328 شمسی، به تصویب لجنه و اجازه ی محفل روحانی ملّی بهائیان منتشر شده است.
در این کتاب، شرح حال و تاریخچه ی نه نفر از سران بهائیّه (سید مهدی گلپایگانی، ملا عبدالغنی اردکانی، آقا محمد نعیم، میرزا محمد ثابت، ناظم الحکماء لاهیجانی، میرزا محمد ناطق، میرزا محمود فروغی، میرزا علی محمد سررشته دار و علی اکبر یزدی) را بطور مفصل نوشته است.
مطالب این جلد نیز، در نهایت ضعف و پراکندگی و تناقض و کلمات موهون و بی پایه است.
در ضمن شرح حال "میرزا محمد اردستانی" (متوفّی 1315 شمسی در تهران)، از نوشته ی خود او نقل می کند: و عمده ی اشکال من دو چیز بود: یکی اینکه قائم را از اولاد امام حسن عسکری معیّن کرده اند و این شبهه به این اخبار رفع شد که ائمّه را دوازده نفر اولاد امام علی و فاطمه فرموده بودند و بعد از ایمان معلوم شد آن اخبار هم اساس نداشته؛ ولی قائم در اصل غیر از پسر امام عسکری بوده...
از این قسمت معلوم می شود: گذشته از اینکه ناطق اردستانی هیچگونه اطلاعی از اخبار و آگاهی علمی و روایتی نداشته است، مؤلّف این کتاب نیز نتوانسته است ضعف و موهون بودن و سستی نوشته ی او را تشخیص داده، و امثال این مطالب را که نزد محقّقین و دانشمندان مسخره آمیز و بی پایه است، در کتاب خود ننویسد؛ زیرا:
1_ تا به حال کسی نگفته و ننوشته است که: ائمّه (علیهم السلام) با حضرت فاطمه (علیها السلام) دوازده نفر می شوند، یعنی آن حضرت در شمار حضرات ائمّه اثنی عشر (علیهم السلام) باشد.
2_ اخباری در کتب تاریخ و حدیث دیده نشده است، که دلالت به امامت حضرت فاطمه (علیها السلام) بنماید، تا شبهه ی جناب ناطق بزرگوار به آن اخبار رفع بشود و خوب بود اوّل می گفتند که آن اخبار در کجا است، و سپس می گفتند که آن اخبار اساسی نداشته است.
3_ جناب ناطق از کجا فهمیده اند، که قائم غیر از پسر امام عسکری (علیه السلام) بوده است؛ آیا دلیل ما به اعتقاد وجود قائم و انتظار ظهور او بجز روایات و اخبار است؟ و کدام روایت و خبری است که دلالت به ادعای جناب ناطق می کند؟ پس خوب بود با صراحت می گفت که: روایات وارده و اخبار مربوطه به حضرت قائم همه بی اساس است. ولی در این صورت نیز اشکال وارد می آمد که: پس شما از کجا و روی کدام دلیل و مدرکی منتظر ظهور قائم بودید؟ و آیا بجز روایات وارده، چیز دیگری نیز در این موضوع داشتید؟(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.