پاسخ اجمالی:
این جلد نیز مانند جلد اوّل، در شرح احوال و تاریخچه سران بهائیه است. مجموع کتاب در 480 صفحه، به قطع کوچکتر از وزیری در سال 1326 شمسی در تهران، به تصویب لجنه ی ملّی و با اجازه ی محفل روحانی بهائیان ایران، تکثیر شده است. در این جلد، شرح زندگانی ده نفر (میرزا ابو یوسف خان وجدانی، شیخ حیدر معلّم، ملا علی سبزواری، عبّاس قابل، گلپایگانی، شیخ علی اکبر قوچانی، امین العلمای اردبیلی، سیّد جواد کربلائی، حسین قلی میرزا موزون و عزیز الله خان مصباح) را به طور مفصل و به شیوه جلد اوّل نگاشته است.
پاسخ تفصیلی:
این جلد نیز مانند جلد اوّل، در شرح احوال و تاریخچه سران بهائیه است. مجموع کتاب در 480 صفحه، به قطع کوچکتر از وزیری در سال 1326 شمسی در تهران، به تصویب لجنه ی ملّی و با اجازه ی محفل روحانی بهائیان ایران، تکثیر شده است.
در این جلد، شرح زندگانی ده نفر (میرزا ابو یوسف خان وجدانی، شیخ حیدر معلّم، ملا علی سبزواری، عبّاس قابل، گلپایگانی، شیخ علی اکبر قوچانی، امین العلمای اردبیلی، سیّد جواد کربلائی، حسین قلی میرزا موزون و عزیز الله خان مصباح) را به طور مفصل و به شیوه جلد اوّل نگاشته است.
و برای آشنائی بیشتر با سبک و روش نگارش و پایه ی علمی محتویات کتاب، چند سطر آن را نقل می کنیم:
در صفحه 196 مباحثه ی میرزا ابوالفضل گلپایگانی را، که پیش از قبول مسلک بهائیت با یکی از مبلّغین بهائی واقع شده است، به این ترتیب نقل می کند: "ولی آن شخص را نیز مقامی را دانش نبود، اما لسانی گویا و نطقی جذّاب داشت و میرزا (گلپایگانی) از هر در که وارد مناظره و مباحثه گشت، با جوابهای ساده ی دندان شکن روبرو شد؛ از جمله از حدیث «حَلالُ محمّدٍ حلالٌ اِلی یَومِ القیامَةِ وَ حَرامُه حَرامٌ اِلی یَومِ القِیامة»(1) سائل گشت؛ مناظر مزبور به کمال مهارت و به نحوی ساده، قیامت مذکور را به روز قیام قائم و قیامت صغری تفسیر نمود، و آیات قرآنیّه را، از قبیل یوم الله و یوم الربّ، بربّ اعلی منطبق داشت. ابوالفضائل از اطلاق ربّ، که از اسماء الله است بر وی اعتراض نمود، که شما چرا آن حضرت را ربّ می خوانید، که این کفر است مناظر جواب داد: مگر نه از اسماء الله، ربّ الارباب است. میرزا گفت: چرا، گفت: مگر نه ربّ الارباب (ربّ ربّها) است؟ میرزا گفت: چرا، گفت: از قرار معلوم، ربّهای دیگری هم موجود است که خدا را ربّ این ربّها می خوانیم، و حضرت اعلی از همان ربّها است ... این مباحثه، میرزا را از آن مقام تبختر و کبریا فرود آورد و فی الحقیقة خود را در مقابل شخص عامی زبون یافت... .
این مباحثه به این ترتیب اگر صحیح و درست باشد: فهمیده می شود که گلپایگانی در آن روز هیچگونه از مباحث دینی و از آیات و روایات اطّلاعی نداشته، و پایه ی علمی او بسی سست بوده است.
1_ اگر منظور از قیامت، قیام قائم و بعثت دیگری است: این تقیید لغو و عبث خواهد بود؛ زیرا واضح و روشن است که دوام و بقاء هر شریعتی، تا روزی است که شریعت دیگری ظاهر شود، و تا شریعت دیگری از آسمان نیامده است، ثبوت و برقرار بودن آن محرز و قطعی است؛ پس ذکر این غایت کاملا لغو و عبث خواهد بود.
2_ معنای حقیقی (حقیقت شرعی) کلمه ی قیامت در اخبار و آیات، همان قیامت کبری و حشر مردم پس از مرگ است؛ و اما به معنی بعثت قائم و نبیّ: در واقع دور شدن از معنای حقیقی و نوعی مجازگونی است؛ به همین دلیل تفسیر قیامت به معنای قیام قائم و بعثت دیگری در بسیاری از موارد صحیح نیست؛ مثل این آیات: «وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ»(2)
إِ«نَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِی الأَرْضِ جَمیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لِیَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذابِ یَوْمِ الْقِیامَةِ ما تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ»(3)
«قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ»(4)
«أَ فَمَنْ یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ قِیلَ لِلظّالِمِینَ ذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ».(5) و امثال این موارد.
3_ خنده آورتر و شگفت انگیز تر، تأویل یوم الله و یوم الربّ است به روز قائم، آنهم به روز قیام "سیّد باب"، و سپس اثبات صحّت و درستی ادعای او. در صورتی که ایّام خدا به آن روزهایی اطلاق می شود، که آثار رحمت و یا قهر و غضب خداوند متعال در آن ایّام ظاهر شود، خدای متعال در سوره ی ابراهیم می فرماید: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللهِ إِنَّ فِی ذالِکَ لاَیَات لِکُلِّ صَبَّار شَکُور» (6) ما موسى را با آیات (و معجزات) خود فرستادیم; (و دستور دادیم:) قومت را از تاریکى ها به سوى نور خارج ساز و «ایّام اللّه»؛ ( روزهاى خاص الهى) را به آنان یادآورى کن. در این، نشانه هایى است براى هر شکیباى شکرگزار. و در سوره ی جاثیه می فرماید: «قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لایَرْجُونَ أَیّامَ اللّهِ لِیَجْزِىَ قَوْماً بِماکانُوا یَکْسِبُونَ»(7) به مؤمنان بگو: کسانى را که امید به «ایّام اللّه»؛ (= روز رستاخیز) ندارند مورد عفو قرار دهند تا (روزى که) خداوند هر قومى را به اعمالى که انجام مى دادند جزا دهد. و غیر از این دو آیه شریفه استعمال دیگری از یوم الله و یوم الربّ در قرآن نشده است.
4_ اطلاق ربّ الارباب بنا به عقیده ی مردم است که روی خیال باطل و اعتقاد فاسد خود خدایانی درست کرده اند؛ چنانکه از قول حضرت یوسف ذکر می شود: «یا صاحِبَیِ السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ * ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاّ أَسْماءً سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ».(8)
5_ در آیات قرآن مجید به طور صریح از گرفتن و اخذ ارباب نهی شده است؛ در سوره ی آل عمران می خوانیم: «وَ لا یَأْمُرَکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِکَةَ وَ النَّبِیِّینَ أَرْباباً أَ یَأْمُرُکُمْ بِالْکُفْرِبَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»(9) و به شما دستور نمى دهد که فرشتگان و پیامبران را، (به عنوان) پروردگار انتخاب کنید. آیا شما را، پس از آن که مسلمان شدید، به کفر فرمان مى دهد؟! و در سوره ی توبه، آیه ی 31 می فرماید: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ» پس معلوم می شود جناب گلپایگانی، از لحاظ علوم دینی و اطلاعات قرآنی، در نهایت بی خبری و جهالت بوده و از شنیدن مغالطه های باطل و مطالب فاسد متحیّر و متزلزل شده است.
6_ بعد از اینکه از همه حرفها صرف نظر کنیم، این ادعا و این کلّیات، به "سیّد باب" و "میرزا بهاء" چه ربطی دارد.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.