پاسخ اجمالی:
عبیدالله المهدی برای رسیدن به خلافت به مهدویت تمسک کرد؛ هر چند با طرح مهدویت خود حتى اطرافیان خود مثل قرامطه و ابوعبدالله شیعی را نتوانست راضى کند. لذا در نامه ای به اسماعیلیان یمن خود را از نسل عبدالله افطح و فرزندش محمد را از نسل محمد بن اسماعیل معرفى کرد تا شاید بتواند تنها پایگاه مستحکم اسماعیلى یعنى یمن را نیز از دست ندهد و خلیفه دوم فاطمی به جایگاه اصلی خود یعنی مهدویت برگردد. طرحی که بعدا توسط خلیفه چهارم فاطمی تصحیح شد.
پاسخ تفصیلی:
عبیدالله المهدی برای رسیدن به خلافت به مهدویت تمسک کرد؛ هر چند با طرح مهدویت خود حتى اطرافیان خود را نتوانست راضى کند. قرامطه و فیروز که رهبر داعیان اسماعیلى در سلمیّه شام بودند و ابوعبدالله شیعى از وى بریدند. در یمن نیز زمزمه هاى زیادى بوده است و احتمالا نامه عبیدالله المهدى به اسماعیلیان یمن در باب نسب خود در راستاى از بین بردن این زمزمه ها است. جعفر بن منصور الیمن در کتاب «الکشف» از القائم بأمرالله به عنوان ناطق هفتم و امام مهدى یاد مى کند.(1) این نشان مى دهد که احتمالا طرح مهدویت خود عبیدالله با شکست حتمى روبرو بوده است که طرح جدیدى به ذهن عبیدالله المهدى رسیده است. وى فرزندش محمد را با کنیه ابوالقاسم و لقب القائم بأمرالله به عنوان مهدى موعود و همان ناطق هفتم اسماعیلیه مطرح ساخته و شاید خود را از نسل عبدالله افطح و فرزندش محمد را از نسل محمد بن اسماعیل معرفى کرد تا شاید بتواند تنها پایگاه مستحکم اسماعیلى یعنى یمن را نیز از دست ندهد. بنابراین خلیفه دوم فاطمى به جایگاه اصلى خود یعنى مهدویت بازگشته و نامش هم نام پیامبر، کنیه اش کنیه پیامبر و لقبش قائم است تا همه شرایط مهدى شدن را دارا باشد. این طرح نیز بعداً به وسیله بزرگان اسماعیلیه و خلیفه چهارم فاطمى تصحیح گردید.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.