پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) راه مستقیم را دورى گزیدن از طرق انحرافى و افراط و تفریط بیان نمودند و نشانه آن را مطابقت با قرآن و سنت پیامبر(ص) و سیره معصومین دانسته اند.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در خطبه 16 نهج البلاغه مردم را به پیمودن راه راست و دورى گزیدن از طرق انحرافى، ضمن بیان نشانه هاى آنها دعوت مى کند و مى فرماید: (انحراف به راست و چپ سبب گمراهى و ضلالت است و راه میانه و مستقیم، جاده وسیع [الهى] است)؛ «اَلَیمینُ وَ الشَّمالُ مَضَلَّة(1)، وَ الطَّریقُ الْوُسْطى هِىَ الْجادَّةُ».
این سخن اشاره به همان مسأله معروفى است که مى گوییم راه مستقیم به سوى هدف، یک راه بیش نیست و در دو طرف آن هزاران راه انحرافى و جود دارد که انسان را به گمراهى مى کشاند.
تعبیر به یمین و شمال ممکن است اشاره به افراط و تفریط باشد که گروهى راه افراط را مى پویند و آن طرف هدف قرار مى گیرند و گروهى راه تفریط را؛ و هرگز به هدف نمى رسند؛ این همان است که در قرآن مجید به عنوان صراط مستقیم از آن یاد شده و در جاى دیگر مى فرماید: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطاً»؛ (ما شما را امّتى میانه قرار دادیم [در حدّ اعتدال میان افراط و تفریط]). (2)
همچنان که علماى بزرگ اخلاق گفته اند که تمام صفات فضیله، حد اعتدالى است در میان صفات رذیله که در طرف افراط و یا تفریط قرار دارند و به این ترتیب تمام صفات اخلاقى را در این تقسیم جمع کرده اند و یا به تعبیر دیگر این همان مسأله عدالت اخلاقى است که انسان را در حدّ اعتدال و طریق مستقیم میانه و دور از هرگونه گرایش انحرافى قرار مى دهد.
بعضى از مفسّران نهج البلاغه، طریق وُسطى را به مسأله امامت و ولایت امام معصوم تفسیر کرده اند که هرگونه غلوّ و افراط یا کوتاهى و تقصیر در مورد آن بزرگواران سبب گمراهى است، ولى هیچ مانعى ندارد که مفهوم جمله را وسیع بدانیم که هم مسأله ولایت و هم سایر مسایل اعتقادى و عملى و اخلاقى را فرا گیرد.
در مسأله خداشناسى گروهى در وادى تشبیه گرفتار شده و خدا را شبیه مخلوقاتش دانسته اند و گروهى در پرتگاه تعطیل افتاده و مى گویند ذات و صفات خدا چنان است که هیچ کس قادر بر شناخت او (حتّى معرفت اجمالى) نیست ولى حدّ وسط در میان تشبیه و تعطیل است و آن این که خدا را از طریق افعالش مى شناسیم ولى از کنه ذاتش بى خبریم.
در مسأله افعال عباد، نه راه جبر صحیح است و نه راه تفویض، بلکه جاده وسط، یعنى امر بین الامرین است و همچنین در مسأله ولایت نه غلوّ صحیح است و نه تقصیر، و در اخلاقیات همین گونه و در اعمال نیز همین طور است مثلا انفاق، حدّ وسطى در میان بخل و اسراف است.
سپس امام علی(علیه السلام) به معرفی این جاده میانه معتدل و مستقیم پرداخته، مى فرماید: (قرآن مجید کتاب جاویدان الهى و آثار نبوّت در همین مسیر و بر همین طریق است و نیز راه ورود به سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) از همین جاست و پایان کار نیز به آن منتهى مى شود)؛ «عَلَیْها باقِی الْکِتابِ وَ آثارُ النُّبُوَّةِ، وَ مِنْها مَنْفَذُ السُّنَّةِ، وَ اِلَیْها مَصیرُ الْعاقِبَةِ».
منظور از جمله «عَلَیْها باقى الْکِتابِ» قرآن مجید است که یک کتاب باقى و جاودانى است و معارف و قوانین و احکام تنها در آن است و جز در آن در جاى دیگر پیدا نمى شود.
و منظور از جمله «مِنْها مَنْفَذُ السُّنَّةِ» (با توجه به این که منفذ به معناى دریچه و راه عبور نور و یا مطلق راه عبور است) این است که تنها از طریق جاده معتدل و میانه مى توان به سنّت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) پى برد و به محتواى دعوت او آشنا گشت، بنابراین تفاوت این چهار جمله روشن مى شود.
در کلام پر نور امام(علیه السلام) جادّه اصلى همان طریق وسطى معرفى شده است که آیات قرآن و آثار نبوّت را در آن مى توان یافت و راه نفوذ در سنّت معصومان و طریق نجات در آن شمرده شده است.
انحراف از این خط مستقیم چه بدبختیهاى عظیمى براى جامعه بشرى به بار مى آورد و همیشه یکى دیگرى را به دنبال خود مى کشاند. همیشه افراطها سرچشمه تفریطها و بالعکس است.
یک روز در دنیا چنان در مسأله مالکیّت شخصى افراط مى کنند که همه سرمایه ها در دست افرادى معدود قرار مى گیرد و قشر عظیم امّتها محروم و فقیر مى شوند. روز دیگر محرومان قیام مى کنند و مالکیّت شخصى را حتّى در شکل معتدلش نفى مى کنند و مرام و مکتبى را روى کار مى آورند که بعد از هفتاد سال تلاش و کوشش ثمره اى جز فقر، بدبختى و عقب ماندگى ندارد! و در این میان خونهاى زیاد و بى حسابى ریخته مى شود!
در مسائل دیگر ـ اعم از عقیدتى و اخلاقى و اجتماعى و سیاسى ـ همین افراط و تفریطها خمیر مایه اصلى شکستها و ناکامیها و تیره روزیهاست. (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.