پاسخ اجمالی:
فرمایش امام کاظم(ع) در معرفی کل مملکت اسلامی به عنوان حدّ فدک، دلیل روشنى بر پیوستگى مسأله «فدک» با مسأله «خلافت» است، و نشان مى دهد آنچه در این زمینه مطرح بوده، غصب مقام خلافت بوده و اگر هارون مى خواست فدک را تحویل بدهد باید دست از خلافت بکشد.
پاسخ تفصیلی:
فدک ظاهراً روستایى بود در نزدیکى خیبر، خرّم و سرسبز و حدود آن چیزى نبود که بر کسى مخفى و پوشیده باشد اما عجب این که هنگامى که هارون الرشید به امام موسى بن جعفر(علیه السلام) عرض مى کند:
«حُدَّ فَدَکاً حَتّى اَرُدَّها اِلَیْکَ»؛ (حدود فدک را معلوم کن تا آن را به تو بازگردانم!).
امام(علیه السلام) از گفتن پاسخ ابا مى کند، هارون پیوسته اصرار مى ورزد.
امام(علیه السلام) مى فرماید: من آن را جز با حدود واقعى اش نخواهم گفت.
هارون گفت: حدود واقعى آن کدام است؟
امام(علیه السلام) فرمود: اگر من حدود آن را بازگویم مسلّماً تو موافقت نخواهى کرد!
هارون گفت: بحق جدّت (پیامبر(صلى الله علیه وآله)) سوگند که حدودش را بیان کن، (خواهم داد).
امام(علیه السلام) فرمود: اما حدّ اوّل آن سرزمین عدن است!
هنگامى که هارون این سخن را شنید چهره اش دگرگون شد و گفت: عجب، عجب!...
امام(علیه السلام) فرمود: و حدّ دوّم آن سمرقند است!
آثار ناراحتى در صورت هارون بیشتر نمایان گشت.
امام(علیه السلام) فرمود: و حدّ سوّم آفریقاست!
در این جا صورت هارون از شدت ناراحتى سیاه شد و گفت: عجب!...
امام(علیه السلام) فرمود: و حدّ چهارم آن سواحل دریاى خزر و ارمنستان است!
هارون گفت: پس چیزى براى ما باقى نمانده، برخیز جاى ما بنشین و بر مردم حکومت کن! (اشاره به این که آنچه گفتى مرزهاى تمام کشور اسلام است).
امام(علیه السلام) فرمود: من به تو گفتم اگر حدود آن را تعیین کنم هرگز آن را نخواهى داد.
این جا بود که هارون تصمیم گرفت موسى بن جعفر(علیه السلام) را به قتل برساند.(1)
این حدیث پرمعنا دلیل روشنى بر پیوستگى مسأله «فدک» با مسأله «خلافت» است، و نشان مى دهد آنچه در این زمینه مطرح بوده، غصب مقام خلافت رسول الله(صلى الله علیه وآله) بوده، و اگر هارون مى خواست فدک را تحویل بدهد باید دست از خلافت بکشد، و همین امر او را متوجّه ساخت که امام موسى بن جعفر(علیه السلام) ممکن است هر زمان قدرت پیدا کند و او را از تخت خلافت فرو کشد، و لذا تصمیم به قتل آن حضرت گرفت.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.